۳٫ نشر کن: این فعالیت به توسعه روح جمعی که در آن افراد به عنوان همکارانی در جهت دنبال کردن اهداف مشترک احساس پیوستگی به هم داشته و در فعالیت‌هایشان به یکدیگر وابسته‌اند، کمک می‌کند.

۴٫ به کار ببر : چهارمین فرایند از این آغاز می‌شود که ایجاد دانش، بیشتر توسط کاربرد عینی دانش میسر است.این عنصر، فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل می‌کند (اعرابی و موسوی،۱۳۸۹: ۱۹).

۲-۱۷-۳- مدل جاشاپارا[۶۲](۲۰۰۴)

جاشاپارا، فرایند مدیریت دانش را شامل یک چرخه چهار حلقه‌ای می‌داند که شامل حلقه‌های خلق دانش، سازماندهی دانش، تبادل دانش و به کارگیری دانش می‌باشد. بسیاری از دانشمندان به اهمیت حلقه تبادل دانش در فرایند اجرای مدیریت دانش اذعان دارند. تبادل دانش در سازمان‌هایی که در شرایط کاملاً رقابتی قصد دارند ضمن ادامه حیات، نیازهای مشتریان درونی و همین طور اهداف استراتژیک سازمان در سطح مطلوب تأمین نمایند، مسئله‌ای بسیار مهمی است. اندیشمندان عرصه مدیریت دانش بر این عقیده‌اند که شعار “دانش قدرت است”، اکنون به به شکل “تسهیم دانش قدرت است” درآمده است (حاج ابراهیمی و دیگران ،۱۳۸۸).

۲-۱۷-۴- مدل بکوویتز و ویلیامز[۶۳]

اجزای فرایند مدیریت دانش ارائه شده توسط مدل بکوویتز و ویلیامز، شامل هفت عامل: یافتن دانش درست، به کارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد، نگهداری و حذف است. این عوامل باید برای ایجاد سرمایه دانش محور، به صورت یکپارچه مدیریت شوند.

۲-۱۷-۵- مدل مک الروی[۶۴](۲۰۰۲)

مک الروی ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی تولید دانش و پیوسته کردن دانش تقسیم می‌کند.

تولید دانش: این امر شامل فرایند خلق دانش سازمانی جدید می‌باشد. که توسط یادگیری گروهی، کسب دانش و اطلاعات و ارزیابی دانش انجام می‌گیرد و در واقع مترادف یادگیری سازمانی است.

پیوسته کردن دانش: این امر از طریق برخی فعالیت‌ها که پخش و تسهیم دانش را تجویز می‌کنند، صورت می‌پذیرد. این فرآیندها شامل فعالیت‌هایی از قبیل پخش دانش، جستجو، تدریس، تسهیم و دیگر فعالیت‌های اجتماعی که موجب برقراری ارتباط می‌گردند، را شامل می‌شود.

در این خصوص مک الروی توجه ما را به دو سمت عرضه و تقاضای دانش معطوف می‌دارد:

سمت عرضه: دانشی است که در هر صورت برای افزایش عرضه دانش موجود به همکاران یک شرکت طراحی می‌شود.

سمت تقاضا: دانشی است که بر روی عرضه دانش موجود به عده‌ای از نیروی کار متمرکز شده و سعی در افزایش ظرفیت آنان جهت تولید دارد (افرازه، ۱۳۸۶: ۴۷).

۲-۱۷-۶- مدل بک من[۶۵]

بک من (۱۹۹۹)، هشت مرحله زیر را برای فرایند مدیریت دانش پیشنهاد داده است:

– شناسایی: تعیین صلاحیت‌های درون، منبع استراتژی، قلمرو دانش

– تسخیر یا گرفتن: رسمی کردن دانش موجود

– انتخاب کردن: تعیین ارتباط دانش، ارزش و دقت، رفع دانش‌های ناسازگار

– ذخیره کردن: معرفی حافظه یکی شده در مخزن دانش با انواع الگوهای دانش

– پخش کردن: توزیع دانش برای استفاده کنندگان به طور خودکار بر پایه علاقه و کار و تشریک مساعی دانش در میان گروه‌های واقعی

– به کار بردن: بازیافتن و استفاده از دانش در تصمیم‌گیری‌ها، حل مسائل، خودکار کردن و پشتیبانی کار و مددکاری شغل و آموزش

– ایجاد: کشف کردن دانش جدید در حین تحقیقات، تجربه کردن کار و فکر خلاق

– تجارت: فروش و معامله، توسعه و به بازار عرضه کردن دانش جدید در قالب محصولات و خدمات (افرازه،۱۳۸۶: ۴۸).

۲-۱۷-۷- مدل لیبوویتز[۶۶](۲۰۰۰)

این مدل دارای هشت مرحله می‌باشد که عبارتند از: تبدیل اطلاعات به دانش، شناسایی و تبیین دانش، به دست آوردن و تامین دانش، سازماندهی دانش، بازیابی و پیاده‌سازی دانش، ترکیب و پیاده‌سازی دانش، ایجاد دانش، توزیع و فروش دانش.

۲-۱۷-۸- مدل لیبوویتز و بک من(۱۹۹۸)

این مدل دارای هشت مرحله می‌باشد که عبارتند از:شناسایی (ملزومات کلیدی، راهکار اصلی و حوزه های اصلی دانش مشخص می‌شود)؛ به دست آوردن (دانش موجود فرمول‌بندی شود)؛ گزینش (ارتباط، ارزش و اعتبار دانش ارزیابی شود و دانش در حال از دست رفتن نیز شناسایی شود)؛ ذخیره (حافظه مشترک دانش سازمانی در قالب‌های طرح‌های مختلف دانش بازنمون شود)؛ به اشتراک گذاشتن (دانش به صورت خودکار بر اساس فعالیت و علاقه کاربران به آن ها توزیع شود و در قالب گروه‌های مجازی نسبت به همکاری در زمینه کار دانشی همت گماشته شود)؛ پیاده‌سازی (دانش در اخذ تصمیمات، حل مشکلات، خود کارسازی یا پشتیبانی از انجام کارها، کمک به انجام وظایف و آموزش به کار گرفته شود)؛ خلق دانش (از طریق پژوهش، تجربه و تفکر خلاق، دانش جدید کشف شود)؛ فروش ( محصولات جدید و خدمات دانش مدار تهیه و فروخته شود)

۲-۱۷-۹- مدل هولساپل و یوشی[۶۷](۱۹۹۷)

این مدل شش مرحله دارد: گردآوری (استخراج، تفسیر، انتقال)؛ گزینش دانش (مکان‌یابی، بازیابی، انتقال)؛ واسپاری (درونی‌سازی، ارزیابی، هدف‌گذاری)؛ به کارگیری دانش؛ خلق دانش (نمایش، ارزیابی، تولید،انتقال)؛ برون افکنی (هدف‌گذاری، تولید، انتقال).

۲-۱۷-۱۰- مدل دیتاور[۶۸](۱۹۹۸)

این مدل هفت مرحله شامل شناسایی مشکلات تجاری، آمادگی برای تغییر، ایجاد تیم مدیریت دانش، دستکاری و تجزیه و تحلیل دانش، تعریف رویه‌های بنیادی برای حل مسئله، ایجاد سنگ بناهای اولیه مدیریت دانش،پیوند زدن دانش به افراد می‌باشد.

۲-۱۷-۱۱- مدل واندر اسپک و هوگ[۶۹](۱۹۹۸)

مفهوم‌سازی (دانش موجود را کشف کنید، نقاط ضعف و قوت را تجزیه و تحلیل کنید)؛ انعکاس (تصمیم به اصلاح‌سازی مورد نیاز، طرح‌هایی طرح‌هایی برای اتقای فرایند تهیه کنید)؛ اقدام ( دانش را تأمین، ترکیب، توزیع و گسترش دهید)؛ مرور (وضعیت جدید و قدیم را مقایسه و نتایج به دست آمده را ارزیابی کنید). (آتشک و ماه زاده، ۱۳۸۶)

۲-۱۷-۱۲- نقد نظریه ها و مدل‌های مدیریت دانش

تا اینجا توصیف مختصر مدل‌های مدیریت دانش را به پایان می‌بریم. لذا در این قسمت به بررسی تشابهات و تمایزات مدل‌های ارائه شده می‌پردازیم.

الف) تشابهات: مطلب واضح و مبرهن در تمامی مدل‌های مدیریت دانش که به آن ها اشاره داشته‌ایم، این است که مراحل مدل‌های مذکور با شناسایی و خلق و اکتساب دانش شروع می‌شود و با اشتراک و توزیع دانش ادامه می‌یابد و با به کارگیری دانش خاتمه می‌یابد. همچنین تمامی مدل‌ها حداقل از چهار مرحله و حداکثر از هشت مرحله تشکیل می‌شود.

ب) تمایزات: در مدل نوناکا و تاکیوچی، از تبدیل دانش آشکار و پنهان به یکدیگر صحبت شده است و مراحل این مدل بر مبنای تبدیل دانش آشکار و پنهان می‌باشد. مک الروی در مدلش از سمت عرضه و تقاضای دانش بحث به میان می‌آورد. بک من در مدل هشت مرحله‌ای خود، مرحله‌ای با عنوان تجارت لحاظ می‌کند که شامل فروش و معامله، توسعه و به بازار عرضه کردن دانش جدید در قالب محصولات و خدمات می‌باشد. در مدل واندراسپک و هوگ مرحله‌ای با نام مرور وجود دارد که در آن وضعیت جدید و قدیم مقایسه و نتایج به دست آمده، ارزیابی می‌شود.

    1. .Knowledge Management ↑

    1. . Ibrahim Seba & Jennifer Rowley ↑

    1. . Firestone & Mc Elroy ↑

    1. . Career ↑

    1. . Dell. C. and C.J.Grayson ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...