۸- کننده مثبت کار: صفت مثبت در اینجا متضمن آن است که رهبر امور را با شیوه و منشی مثبت و اخلاق گرایانه انجام می‌دهد.

۹- تسهیل کننده نوسازنده: رهبر در این نقش به دیگران و سازمان کمک می‌کند تا ضمن بهبود کارهایشان، به نوسازی خویشتن، یادگیری از تجربه های شکست و موفقیت و تغییر برای مواجهه بهتر با آینده بپردازند.

۱۰- یکپارچه کننده اصول گرا: بسیاری از رهبران در طول تاریخ از توانایی یکپارچه سازی و ایجاد اتحاد برای پیگیری اهداف و آرمان‌های غیرانسانی بهره برده اند. پسوند «اصول گرا» رهبرانی را مدنظر دارد که به دنبال ارزش‌ها و آمالهایی انسان دوستانه اند.

سبک رهبر ی رفتاری است که رهبر هنگامی که اعضای سازمان را در جهتی مناسب هدایت می‌کند از خود بروز می‌دهد. رفتار رهبران هنگام رهبری دو بعد اصلی دارد. یک بعد آن توجه به وظیفه و کار است و بعد دیگر توجه به انسان.

محققین متعددی برای تعیین سبک مناسب رهبری تلاش کرده‌اند . آن ها با تفکر مدرنی است نظریات متعددی را جهت اتخاذ سبک مناسب رهبری در سازمان ارائه کرده‌اند که شبکه مدیریت، نظریه موقعیتی – اقتضایی، نظریه اقتضایی فیدلر، نظریه چرخه زندگی از آن جمله اند. در یکی از نظریه ها به اسم نظریه جانشین های رهبری به نکات جالبی توجه می شود(رابینز،۱۳۸۱). بر اساس این نظریه برخی ویژگی‌های فردی، وظیفه ای و سازمانی می‌توانند نسبت به توانایی رهبر در اثرگذاری بر رضایت و عملکرد زیردستان، برتری داشته باشند . ویژگی‌های فردی که می‌تواند رفتار رهبر را خنثی کند عبارتند از توانایی، تجربه، آموزش ، دانش ، نیاز به استقلال ، گرایش حرفه ای و بی تفاوتی نسبت به پاداش های سازمان.(رابینز،۱۳۸۱).

همچنین اگر وظیفه ای که به عهده کارکنان واگذار می شود معمولی و یکنواخت و کارکنان همواره بازخورد عملکرد خود را در اختیار داشته باشند، ممکن است این وضعیت موجب شود که رفتار رهبر به صورت غیرضروری و نامرتبط درآید . در نظریه جانشین های رهبری به عوامل خنثی کننده رهبری نیز اشاره شده است . برای نمونه رهبر منزوی از پیروان، عدم انعطاف پذیری سازمان، قدرت محدود برای رهبر.

آن دسته از ویژگی های سازمان که ممکن است بتوانند جایگزین رهبری شوند عبارتند از : برنامه ها و هدف های صریح و روشن، وجود مقررات و روش‌ها، وجود ساختاری دقیق برای پاداش و وجود فاصله فیزیکی بین بالادست و زیردست.

این نظریه ایده جدیدی را درباب اینکه نقش رهبری برای سازمان ضرورتی اجتناب ناپذیر است یا خیر؟ در ذهن می نشاند. با این وجود بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که سبک رهبری مدیر تحت تأثیر نحوه نگرش وی به نقش خود و کارکنانش قرار دارد . اگر او کارکنان را افرادی تحت امر خود محسوب کند، احتمالا از سبکی آمرانه و م حافظه کار استفاده می‌کند در حالی که اگر کارکنان را همکاران خود بشمار آورد و چنین فرض کند که او فقط مسئولیت بیشتری به نسبت دیگر کارکنان دارد ممکن است بیشتر از سبک‌های مشارکتی استفاده کند.

مدیران معمولا از سبک هایی استفاده می‌کنند که برایشان ساده تر و با و یژگیهای شخصیتی خودشان تناسب بیشتری دارد . در واقع فقط تعداد معدودی از مدیران می‌توانند سبک خود را با مقتضیات و موقعیت های مختلف تطبیق دهند(مرهد گریفین،۱۳۸۴).

۲-۱-۵ تئوری های رهبری

برای بررسی مبحث رهبری تئوری های آن را باید به دقت بررسی نمود مهمترین تئوری های رهبری به شرح ذیل می‌باشند.

نظریه های موقعیتی و اقتضایی

در این نظریه ها بر یک شیوه و یا سبک رهبری تأکید نمی شود. و رهبری بر اساس شرایط مختلف متفاوت است. سه گروه عوامل در این نظریه ها در سبک رهبری مؤثر شناخته شده است:

۱-عوامل مربوط به رهبر؛ مثل دانش و اگاهی ، ارزش ها ‌و اعتقادات رهبر

۲- عوامل مربوط به پیروان؛ مثل میزان مستقل بودن، مسئولیت پذیری، همسویی با اهداف سازمانی و تجربیات آنان

۳- عوامل مربوط به موقعیت و شرایط محیطی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی.

بر این اساس عوامل مؤثر در رهبری موفقیت آمیز به شرح زیر بیان می شود:

شخصیت و خصوصیات رهبر

اهداف و مأموریت های سازمان

فضا و فرهنگ سازمانی

شخصیت؛ انتظارات و رفتار مافوقان

شخصیت و رفتار همکاران و زیر دستان

بر اساس مقدمات فوق الذکر و با توجه به نوع نگرش و درنظر داشتن عامل خاص در ارائه ی نظریه، از سوی اندیشمندان مختلف تئوری های متختلفی با رویکرد اقتضائی ارائه گردیده است که برخی از مهمترین آن ها به شرح زیر است(مورهد گریفین،۱۳۸۴).

شبکه مدیریت سه بعدی

در این تئوری مسئله موقعیت مطرح گردیده است و سبک های مؤثر و اثر بخش سبک هائی قلمداد شده اند که کاملا متفاوت با موقعیت تناسب دارند. وسبک های مؤثر سبک هائی هستند که با شرایط سنخیتی ندارند. در این تئوری سه بعد؛

الف- انسان گرائی

ب- سازمان گرائی

ج- بعد شرایط و موقعیت

وجود دارد.

نظریه ی اقتضائی: این نظریه تطبیق موقعیت و سبک رهبری است. در این تئوری شیوه های رهبری تقریبا مثل شبکه مدیریت در دوقطب انسان گرائی و سازمان گرائی یا روابط انسانی و آمرانه قرار گرفته اند و سه عامل به ‌عنوان شاخص و موقعیت و شرایط قلمداد گردیده اند که عبارتند از:

الف: چگونگی رابطه رهبر و پیرو

ب: مشخص بودن ساخت و وظایف در سازمان

ج: میزان قدرت شغلی و قانونی رهبر

بر اساس این تئوری در صورتی که موقعیت بسیار مطلوب یا نا مطلوب باشد رهبری وظیفه گرا و آمرانه بسیار اثر بخش است و زمانی که موقعیت در حد میانه باشد (تا اندازه ای مطلوب یا نا مطلوب) سبک رهبری انسان گرا و روابط انسانی اثر بهتری دارد.

این مدل بیان می‌کند که رهبران نباید از یک شیوه رهبری استفاده کنند بلکه شرایط سبک های رهبری متفاوتی برای خود می طلبد.این مدل شامل سه جزء ودو سبک رهبری می‌باشد:

• رابطه رهبران و پیروان(احساس پیروان نسبت به رهبر،میزان اعتماد و اطمینان و وفاداری پیروان به او)

• ساختاریافتگی کار(از نظر تکراری بودن و ابهام و معین بودن کار)
• قدرت حاصل از موقعیت(میزان حمایت مافوق ها از مدیر و میزان قدرت تشویق و تنبیه مدیر)
و دو سبک رهبری او رهبران را به دو دسته رابطه گرا و کارگرا تقسیم بندی می‌کند.
در نظریه او نمی توان گفت که کدام سبک بهتر است بلکه شرایط سبک رهبری خاص خود را می طلبد.فیدلر جدولی را ارائه داد که نشان دهنده سبک مناسب رهبری در شرایط مختلف است:
به عنوان مثال یک رهبر متنفذ و دارای قدرت که عهده دار کاری معین است ،می‌تواند از سبک آمرانه استفاده کند(رابینز،۱۳۸۱).

تئوری مسیر – هدف

یکی دیگر از تئوری های اقتضائی است که شناخته می شود. این تئوری توسط هوس[۲] مطرح شده است. سبک رهبری در این تئوری چهار نوع است:

الف:آمرانه: مشارکت وجود ندارد و همه کاره رهبر است.

ب: حمایتی: رفتار رهبر مشفقانه است و از پیروان حمایت می‌کند.

ج: مشارکتی: تصمیمات با مشارکت کارکنان و رهبر اخذ می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...