نتایج بررسی های انجام شده بر روی سازمان های که روش های نامبرده را به کار برده اند ، نشان می‌دهد که روش دینامیک، نسبت به دیگر روش ها، کارآمدی بیشتری دارد، زیرا به هر دو نوع از دانش ضمنی و آشکارتوجه دارد

 

با توجه به نکات بالا و از نگاهی دیگر، می توان چنین نتیجه گرفت که روش های مطرح در مدیریت دانش، شامل سه گروه زیر است:

 

• روش های مبتنی بر رمزگذاری : استفاده دوباره از دانش ها، تبادل مستندات دانش بر پایه تکنولوژی و تمرکز بر فناوری اطلاعات و ارتباطات .

 

• روش های مبتنی بر مبنای فر د : بر پایه کار فردی – تبادل دانش بین فردی تمرکز بر مدیریت منابع انسانی

• روش های مبتنی بر اجتماعی نمودن : بر پایه سازمان ، تبادل و تولید دانش از طریق ارتباطات ، سازماندهی دوباره تمرکز بر ساختار .

 

• همچنین می توان چنین جمع بندی کرد که در اصل ، باید هر سه روش در کنار یکدیگر به کار گرفته شوند، تا اثر بخشی بهتری به دست آید ، چرا که تاکنون بسیاری از سازمان هایی که فقط یکی از این روشـها را با توجـه به تعریف و برداشتشان از مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی خود محور قرار داده‌اند، نتوانسته اند به خوبی مدیریت دانش را در سازمانشان به کا ر گیرند . اما برعکس سازمان هایی که ترکیبـی از این سه روش را به کار گرفتـه اند ، مدیریت دانش موفقی را در سازمان خود تجربه کرده‌اند.(افرازه،۱۳۸۴)

 

مدیریت دانش یکی از مهمترین عوامل موفقیت شرکت ها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. اهمیـت این موضـوع به حـدی است که امـروزه شمـاری از ‌سازمان‌ها دانش خود را اندازه گیری می کنندو به منزله سرمایه فکری سازمان و نیز شاخصی برای درجه بندی شرکت ها در گزارش های خود منعکس می‌کنند

 

کوهن و لونیتال(۱۹۸۹) این مفهوم را متناسب با سطح سازمانی تعریف کرده و مورد استفاده قرار دادند. آنان تأکید کردند که سازمان برای کسب موقعیت برتر در فضای رقابتی نیازمند محصولات با کیفیت بالاتر، اثربخشی بیشتر و همچنین نوآوری و ‌پاسخ‌گویی‌ سریعتر به مشتریان است. خارج از مرزهای سازمان مقادیر مناسبی از دانش وجود دارد که سازمان‌ها با بهره گیری از آن ها می‌توانند قابلیت‌های رقابتی خود را توسعه داده و یا قابلیت‌های جدیدی را خلق نمایند. نظریه ها، ابزارها و روش های جدیدی که در محیط خارج از سازمان مانند دانشگاه ها، شرکت‌های مشاوره ای، رقبا، سایر صنایع، مشتریان و عرضه کننده گان از جمله این منابع به شمار می‌روند(حاج کریمی و حاجی پور، ۱۳۸۷، ۵۶).

 

۲-۳-۲) سیر تحول تسهیم دانش:

 

از دهه ۱۹۷۰ میلادی با پیشرفت سریع فناوری های برتر در جهان، به ویژه در زمینه‌های ارتباطات و رایانه، الگوی رشد اقتصادی جهان به طور اساسی تغییر کرد و به دنبال آن، از دهه ۱۹۹۰ میلادی دانش به عنوان مهم ترین سرمایه جایگزین سرمایه های پولی و فیزیکی شد در اقتصاد صنعتی، سازمان ها قادر به حفظ موقعیت رقابتی قوی خود برای سال ها بودند. )چن و همکاران[۲۶]، ۲۰۰۴)

 

در سال‌های اخیر، سازمان‌ها و شرکت‌های مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کرده‌اند و مفاهیم جدیدی، مانند: کار دانشی، دانشکار (دانشگر( ، مدیریت دانش، و سازمان‌های دانشی، خبر از شدت یافتن این روند می‌دهند. یک تئوری بزرگ که در حیطه مدیریت دانش تاکنون پیدا شده است، تئوری خاصی است که توانسته است مجموعه‌ای از تمرینات مرتبط بحث مدیریت دانش را گردآوری نماید.باید گفت که تعداد زیادی از تئوریسین‌های مدیریت تکامل بحث مدیریت دانش را به عهده داشته و توزیع نموده‌اند،‌که در میان آن ها برجستگانی هم چون پیتر دراکر،‌ پاول استراوس ‌من و پیتر سنگه از آمریکا را می‌توان نام برد. دراکر و استراوس من بیشتر در زمینه اهمیت ارتقاء اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی، و سنگه با تمرکز بر سازمان‌های یادگیرنده ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را به وجود آورده‌اند. تعداد دیگری از دانشمندان وابسته به مجلّه‌ هاروارد حقایق دیگری از مدیریت دانش را آشکار نمودند. در حقیقیت دانشمند معروف لئونارد بارتون توانست مورد کاوی قابل توجهی را از شرکت استیل چاپارل ارائه دهد. شرکتی که راهبردهای مؤثری را در زمینه مدیریت دانش تا اواسط دهه ۱۹۷۰ مورد بررسی و تحقیقهای مقاله شده و مستندات خود را با عناوین «بهار زیبا از دانش» و «ساختن منابع نوآوری» در مجله‌هاروارد به چاپ رسانید. در دسته بندی ای که از سوی صاحب نظران کسب و کار ارائه گردیده ، دهه ۱۹۸۰ را دهه جنبش کیفیت (تأکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر ،همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند )، دهه ۱۹۹۰ را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای کسب و کار و کاهش هزینه ها) و دهه ۲۰۰۰ را دهه مدیریت دانش لقب داده‌اند . (فتحیان وقوامی فر ،۱۳۸۴)

 

در سال ۱۹۹۸ در سوئد اصطلاحات سرمایه دانش و دارائیهای غیرملموس توسط سویبی پیشنهاد شد. همچنین اسکاندیا، ارنست و یونگ بر ویژگی‌های پایدار دانش تأکید کردند؛‌ ‌به این معنا که اختراعات، عقاید، برنامه های کامپیوتری، حقوق انحصاری و … جزئی از سرمایه هوشی هستند. در امریکا نیز اصطلاح مدیریت دانش به طور رسمی در فرهنگ واژگان در سال ۱۹۸۹ ثبت شد. مجله اینفورمیشن ویک مدیریت دانش را اینگونه تعریف می‌کند. مفهوم مدیریت دانش این است که اطلاعات به دانشی کاربردی تبدیل شوند؛ به طوری که این دانش به آسانی در اختیار دیگران قرار گیرد و برای آن ها قابل استفاده باشد. مقاله های مرتبط با مدیریت دانش ابتدا در نشریاتی همچون ارگانیزیشنال، اسلوآن منیجمنت، هاروارد بیزینس، ساینس و دیگر نشریه‌های معتبر جهانی به چاپ رسیدند. اولین کتاب درباره یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در سال ۱۹۹۰ منتشر شدند. به عنوان مثال می‌‌توان از کتاب سنگه به نام «پنج اصل» و یا کتاب ساکاایی‌یا عنوان «انقلاب ارزش دانش» نام برد. نوناکو که در سال ۱۹۹۵ کتاب شرکت دانش آفرین را نوشت برای اولین بار اصطلاح مدیریت دانش را به کار برد. شاید بتوان گفت: وسیع‌ترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال ۱۹۹۵ توسط ای کوجیر و نوناکو، هیروتاکاتاکی‌شی در سازمان خلق دانش به نام «چگونه شرکت‌های ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می‌آورند؟» صورت پذیرفته است.(نونوکا،[۲۷]۱۹۹۵).

 

۲-۳-۳) انتقال دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...