کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 افزایش اعتماد در رابطه عاطفی
 معرفی نژاد سگ اشپیتز و ویژگیها
 راهنمای کسب درآمد در منزل
 درآمد دلاری از فریلنسینگ خارجی
 آموزش ابزار هوش مصنوعی Gemini
 تفاوت عشق و وابستگی از دید روانشناسی
 ساخت و فروش محصولات دیجیتال
 ضرورت کفش برای سگ‌ها
 ویژگیهای رابطه عاطفی پایدار
 استفاده حرفه‌ای از Leonardo AI
 ایده‌های درآمدزایی بدون سرمایه
 معیارهای مهم برای ازدواج
 محافظت از احساسات در رابطه
 رازهای انتخاب همسر مناسب
 درآمد از نوشتن مقالات آنلاین
 فروش دوره‌های آموزشی آنلاین
 تکنیک‌های نشانه‌گذاری اسکیما
 آمادگی قبل از خرید سگ
 انواع جوش و درمان در سگ‌ها
 درآمد از طراحی قالب وبسایت
 مراقبت از سگ هاسکی
 رفع لینک‌های شکسته فروشگاه اینترنتی
 یادگیری از اشتباهات رابطه عاطفی
 تبدیل شدن به حرفه‌ای در ChatGPT
 معرفی نژاد سگ دوبرمن
 خوراکیهای خطرناک برای خرگوش
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



۲)هوش سازمانی از دیدگاه ویلیام هلال :

از نظر ویلیام هلال (۱۹۹۸) هوش سازمانی یعنی ظرفیت یک سازمان برای ایجاد دانش و استفاده از آن برای وفق یافتن با محیط یا بازار از لحاظ استراتژیک . هوش سازمانی شبیه آی کیو [۲۲] است، اما در یک سطح سازمانی شکل گرفته است،که آن را هوش سازمانی می‌نامند و مانند آی کیو قابل اندازه گیری است. اگر سازمان ها رهبران مؤثری همراه با استراتژی های زیرکانه و محیط مطلوب نداشته باشند،مانند انسان ها ممکن است از هوش شان برای موفقیت استفاده نکنند و در زمانی که نظریه های همچون یادگیری سازمانی و دراایی های ناملموس مورد استفاده قرار می گیرند،ممکن است چگونگی اجرا و ارزیابی این روش‌ها،چگونگی ارتباط آن ها با عملکرد و نحوه توسعه آن ها،به سختی درک شود.

۳) ابعاد هوش سازمانی از دیدگاه کارل آلبرخت :

هوش سازمانی درای ابعادی است که به اعتقاد آلبرخت(۲۰۰۲) شامل هفت بعد است. هر یک از این ابعاد دارای مجموعه ای از رفتارها،مشخصه‌ های ساختاری،فرایند یا راهی خاص برای عملکرد هستند. هر یک از این ویژگی ها نیز دارای سابقه یا علت خاص خود هستند. سوابق می‌تواند شامل ساختارهای محسوس سازمانی، رهبری رقابتی،محصولات و فرآیندهای متناسب با نیازهای محیط کسب و کار ، رسالتهی مرتبط با هم ، اداف روشن ، ارزش های محوری و سیاستهایی باشد که حقوق کارکردهای کارکنان را تعریف و مشخص می‌کنند. این ابعاد عبارتند از :

    1. بینش راهبردی : بینش راهبردی به قابلیت خلق، استنتاج و بیان هدف یک سازمان اطلاق می شود و ‌به این مهم اشاره دارد که راهبردهای اساسی و مهم در سازمان شناسایی شوند و کلیه کارکنان آن را پذیرفته و در جهت آن هماهنگ شده باشند، در عین حال متخصصان و رهبران فرصت بازبینی و بازنگری آن را در نشست های سالیانه فراهم کنند و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از عوامل محیطی به طور دائم مورد بازبینی قرار گیرد.

    1. سرنوشت مشترک : به معنای اینکه کارکنان خود را عضو مؤثری از سازمان تلقی کنند و مدیران در طرح ها و برنامه ها،اجرا و ارزشیابی با مشارکت کارکنان عمل نمایند. در نتیجه آن ها مأموریت‌ های سازمانی را می شناسندو حس همدلی و همبستگی نسبت به اهداف پیدا می‌کنند . موفقیت سازمان را موفقیت خود قلمداد می‌کنند.

    1. تمایل به تغییر : سازمان هایی که از قابلیت انعطاف و سازگاری بیشتر با تغییرات محیطی برخوردار هستند، به موفقیت و کامیابی بیشتری دست می‌یابند. در این سازمان ها کارکنان تشویق به اختراع و نوآوری و پیدا کردن راه های بهتر انجام کار خود می‌شوند. محصولات و خدمات به طور مستمر با تغییر تقاضا و نیاز محیط کاری متحول می‌شوند .

    1. روحیه: عنصر روحیه نشان دهنده تمایل به فعالیت فراتر از معیارهاست. در یک سازمان با روحیه پایین ،کارکنان فقط کارهای خود را به درستی انجام می‌دهند، در حالی که در یک سازمان با روحیه بالا بیشتر از حد انتظار تلاش می‌کنند و انرژی آن ها دائم در حال افزایش است. مدیریت و کارکنان اشتیاق و علاقه زیادی به کار دارند و از اینکه عضو سازمان هستند احساس غرور می‌کنند.

    1. همسویی و تجانس:بدون وجود یک سلسله قوانین برای اجرا، هر گروهی در ادامه کار دچار مشکلات فراوان و اختلاف نظر خواهد شد. افراد و تیم ها باید خود را برای تحقق رسالت و مأموریت‌ سازمان،سازمان دهی کنندفمسئولیت ها و مشاغل را تقسیم و یک مجموعه قوانین را برای برخورد و ارتباط با یکدیگر و رویارویی با محیط وضع کنند.

    1. به کارگیری دانش: این روزها بیش از پیش ،موفقیت یا شکست سازمان ها مبتنی بر استفاده اثربخش از دانش ،اطلاعات و داده است. توانایی خلق،انتقال ، سازمان دهی ، سهیم شدن و کتربرد دانش در محیط پیچیده سازمان ها به یک جنبه از رقابت های اساسی تبدیل شده است.هوش سازمانی باید متضمن جریان آزاد دانش باشد که از طریق فرهنگ به دست می‌آیند و همچنین باید تعادل دقیقی بین انتقال اطلاعات حساس و قابلیت های دستیابی به اطلاعات در نقاط مهم مورد نیاز برقرار کند. همچنین باید از ایده ها،اختراعات و سئوالات واگرا حمایت کند و مشوق آن ها باشد .

  1. فشار عملکرد: اینکه مدیران و متخصصان اجرایی سازمان از عملکرد سازمان و رسیدن به اهداف راهبردی و خروجی های تاکتیکی مطلع باشند ، به تنهایی کفایت نمی کند. در یک سازمان هوشمند،هر کس وظایفی دارد تا کار خود را به درستی انجام دهد،چرا که به معتبر بودن ‌هدف‌هایش باور و اعتقاد دارد وبه صورت منطقی بین انتظارات فردی و سازمانی تعادل ایجاد شده است.(رادمهر ،۱۳۹۲)

۲-۲-۴- فرهنگ سازمانی :

۲-۲-۴-۱-فرهنگ :

هردر[۲۳] نخستین بار واژه فرهنگ را به کیفیتی ویژه یعنی به صیغه جمع،”فرهنگ‌ها” به کار برد تا عمدا آن را از هر گونه فرهنگ یگانه، یا به تعبیر امروزی آن، از هر گونه معنای تک خطی تمدن متمایز سازد. او در اواخر قرن ۱۸ میلادی هنوز نسبتا منفرد در یک نوشته مجادله آمیز بنیادی،با مطرح کردن “نبوغ ملی هر ملت”، به دفاع از گوناگونی فرهنگ ها و مخالفت با عام گرایی متحد الشکل کننده متفکران عصر روشنگری می پردازد.(عبدی،۱۳۹۲)

فرهنگ در زبان فارسی معنای مختلفی دارد که مهترین آن ها ادب، تربیت، دانش، مجموعه آداب و رسوم، علوم، معارف و هنرهای یک جامعه است. از دیدگاه علمی تعاریف متعدد و متنوعی از فرهنگ ارائه گردیده که در بخش زیر برخی از این موارد مورد اشاره می‌باشد.

در فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ عبارت است از : دانش، ادب، علم، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت.

فرهنگ وبستر، فرهنگ را مجموعه‌ای از رفتارهای پیچیده انسانی معرفی می‌کند که شامل افکار، گفتار، اعمال و آثار هنری است و بر توانایی انسان برای یادگیری و انتقال به نسل دیگر تعریف می‌کند.

از نظر ادگار شاین فرهنگ عبارت است از الگویی از پیش فرض های بنیادین که گروهی خاص در راه دست و پنجه نرم کردن با مشکلات برای انطباق خود با محیط پیرامون و دستیابی به یکپارچگی و همبستگی، خلق، کشف یا ایجاد ‌کرده‌است. فرهنگ سازمانی در واقع مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها، ارزش‌ها، باورها و رسوم و عاداتی در ارتباط با سازمان، هویت اجتماعی و فلسفه وجودی آن است که در میان اعضای سازمان مشترک بوده و به مثابه نیرویی شگفت آنان را به یکدیگر پیوند می‌دهد و به طور ضمنی و غیررسمی رفتار مشترک فردی، گروهی و سازمانی را پی‌ریزی می کند. هر سازمان دارای فرهنگی است که با گذشت زمان شکل می‌گیرد و به آسانی از بین نمی‌رود و تأثیر به سزایی در رفتار سازمانی دارد. فرهنگ سازمانی نیرویی پنهان می‌باشد که زمینه‌های فکری کارکنان را متحد کرده به امور معنی و جهت می‌دهد و افراد را به حرکت وا می‌دارد.

از نظر ویلی فرهنگ عبارت است از: “فرهنگ سیستمی است از الگوهای عادتی ـ ‌پاسخ‌گویی‌ که با یکدیگر همبسته و هم پشت هستند.”

ادوارد تایلر مردم شناس انگلیسی، فرهنگ و تمدن را به یک معنا و مفهوم به کار برده است و فرهنگ را مجموعه‌ای از معرفت، عقاید، اخلاقیات، قوانین ،آداب و رسوم و همه قابلیت ها و عاداتی دانسته که انسان به عنوان عضوی از جامعه می‌پذیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 06:34:00 ب.ظ ]




۲-۱- در شرکت مختلط سهامی در بند ۲ ماده ۵۲۱ «در صورت تقاضای انحلال شرکت از دادگاه به وسیله یکی از شرکای ضامن، مطابق ماده (۵۲۲) این قانون».

هر یک از شرکای ضامن می‌تواند انحلال شرکت را از دادگاه تقاضا کند مشروط بر این که شش ماه قبل از تقاضای انحلال مراتب را از طریق اظهار نامه رسمی به شرکت اعلام کرده باشد. اگر دادگاه جهات تقاضا را مطابق ماده ۴۹۲ موجه تشخیص دهد، حکم انحلال را صادر می‌کند. مجمع عمومی فوق العاده شرکت می‌تواند ظرف مهلت مذکور با رعایت مقررات این قانون از طریق واگذاری سهم الشرکه شریک متقاضی انحلال یا اخراج وی از شرکت مانع انحلال شود.

۳-۱- بند ۱ ماده ۵۳۰ (شرکت مختلط سهامی خاص) «در صورت فوت یا محجور شدن همه شرکای ضامن، مطابق ماده (۵۲۲) این قانون».

در صورت فوت همه شرکای مجمع عمومی فوق العاده شرکت باید ظرف سه ماه تشکیل شود و درباره انحلال شرکت ها تصمیم منقضی بگیرد. در غیر این صورت هر ذی نفع می‌تواند انحلال را از دادگاه تقاضا کند.

۴-۱- بند ۱ ماده ۵۴۰ (شرکت مختلط غیر سهامی): «در صورت فوت یا محجور شدن هر یک از شرکای ضامن ماده ۵۴۱ این قانون».

در صورت فوت یکی از شرکای ضامن مفاد ماده (۵۰۳) این قانون مجری است. اگر برخی از شرکای با مسئولیت محدودی با بقای شرکت مخالف باشند. سایر شرکای می‌توانند با رعایت مقررات این قانون از طریق انتقال گرفتن سهم اش که یا موافقت با واگذاری آن به غیر یا اخراج شریک مذکور، مانع انحلال شوند.

و: حجر:

قانون گذار فوت یا حجر یکی از شرکای را موجب انحلال شرکت می‌داند (مطابق بند و ماده ۱۳۶ ق.ت) و این دو در یک ماده توضیح داده شده اند و عملاً آنچه که راجع به فوت گفته شد راجع به حجر نیز صدق می‌کند.

ماده ۱۴۰ ق.ت. «‌در مورد محجوریت یکی از شرکای مطابق مدلول ماده فوق عملی خواهد شد».

در اینجا منظور از مدلول ماده فوق همان ماده ۱۳۹ ق.ت. می‌باشد که راجع به شرکت تضامنی و بالطبع نسبی و مختلط غیر سهامی گفته شد همچنین آنچه که ‌در مورد فوت در ل.ق.ت. مصوب ۱۳۹۱ بیان گردید راجع به محجوریت نیز عمل می شود.

بند دوم: حقوق انگلستان:

آن چه که به نظر می‌رسد در حقوق انگلستان انحلال به صورت قانونی وجود ندارد و انحلال اجباری فقط به صورت انحلال قضایی می‌باشد و قانون گذار این اختیار را کاملاً در اختیار دادگاه قرار داده است که شرکت را با توجه به آنچه که خواهیم گفت منحل نماید.

بند سوم: مقایسه حقوق ایران و انگلستان:

عملاً همان طور که مشاهده می شود و گفته شد حقوق ایران بر عکس حقوق انگلستان مطالبی درباره انحلال قانونی گفته است که نشان دهنده اعمال قدرت قانون گذار بر حقوق تجارت است در انگلستان شرکای طلبکاران و مخصوصاً دادگاه اختیارات ویژه ای در انحلال شرکت دارا می‌باشند.

گفتار دوم: انحلال قضایی:

در انحلال به حکم دادگاه[۷۱] (انحلال قضایی) موجب انحلال، حکم مرجع ذی صلاح و قضایی است.

بند اول: حقوق ایران

شرکت تجارتی با درخواست هر ذی نفع به وسیله دادگاه منحل می شود که بیشتر در شرکت سهامی این امر پیش‌بینی شده است و قانون گذار به صراحت از درخواست ذی نفع و رأی دادن توسط دادگاه صحبت نموده است حال مواردی را که در شرکت های تجارتی موجب انحلال به وسیلۀ دادگاه شود را توضیح خواهم داد:

الف: عدم انجام موضوع شرکت یا توقف فعالیت های آن:

عدم انجام موضوع شرکت یا توقف فعالیت های آن موجب می شود که هر ذی نفعی بتواند حکم انحلال شرکت را از دادگاه درخواست نماید و دادگاه با توجه به دلایل مکفی می‌تواند رأی به انحلال شرکت دهد این امر فقط در شرکت سهامی موجب انحلال می شود با توجه به درخواست ذی نفع که توضیح خواهیم داد:

۱- مطابق بند ۱ ماده ۲۰۱ ل.ا.ق.ت. ۱۳۴۷ «در صورتی که تا یک سال پس از به ثبت رسیدن شرکت هیچ اقدامی جهت انجام موضوع آن صورت نگرفته باشد و نیز در صورتی که فعالیت های شرکت در مدت بیش از یک سال متوقف شده باشد».

در این بند قانون گذار به چند مورد اشاره نموده است اولاً شرکت پس از آن که به ثبت رسید عملاً فعالیتی ننموده است ثانیاًً فعالیت داشته است و همچنین بر اساس آن چه که در ثبت شرکت ها لحاظ شده است به فعالیت خود ادامه داده است. ولی بعد از مدتی فعالیتش متوقف شده است. ثالثاً فعالیت داشته است ولی بنا به دلایلی در مدت بیش از یک سال فعالیتش متوقف شده است.

حتماً باید در یک سال فعالیت ننموده باشد تا هر ذی نفع بتواند از دادگاه تقاضای انحلال شرکت را بنماید. در شرکت تعاونی نیز توقف بیش از یک سال بدون عذر موجه باعث انحلال شرکت می شود.

۲- ل.ق.ت. مصوب ۱۳۹۱: بند ۱ ماده ۳۱۰ ل. ق. ت. مصوب ۱۳۹۱ «تا یک سال پس از به ثبت رسیدن شرکت هیچ اقدامی برای انجام موضوع آن صورت گرفته یا فعالیت های شرکت به مدت بیش از یک سال متوقف شده باشد.» که همانند بند ۱ ماده ۲۰۱ ل.ا.ق.ت. مصوب ۱۳۴۷ می‌باشد. منتها بند ۱ ماده ۳۱۰ برای همۀ شرکت های تجارتی صدق می کندو یک قاعدۀ عمومی می‌باشد.

ب: عدم تشکیل مجمع عمومی برای رسیدگی به حساب های شرکت در مدت مقرر:

مجمع عمومی می بایستی به حساب شرکت سهامی در مدت مقرر در قانون و اساسنامه رسیدگی نماید عدم رسیدگی توسط مجمع عمومی می‌تواند موجبات انحلال را در شرکت سهامی فراهم سازد.

۱- شرکت سهامی: بند ۲ ماده ۲۰۱ ل.ا.ق.ت. مصوب ۱۳۴۷ «در صورتی که مجمع عمومی سالانه برای رسیدگی به حساب های هر یک از سال‌های مالی تا ده ماه از تاریخی که اساسنامه معین ‌کرده‌است تشکیل نشده باشد.»

در شرکت سهامی تشکیل مجمع عمومی سالیانه هر سال و در پایان سال مالی به نحو مقرر در اساسنامه الزامی است. زمان انعقاد این مجمع بسته به آغاز و پایان سال مالی شرکت در اساسنامه تعیین می‌گردد. آمره بودن این حکم از نگارش و مفهوم مادۀ ۸۹ ل.ا.ق.ت. مصوب ۱۳۴۷ می توان مشاهده نمود:

«مجمع عمومی عادی باید سالی یک بار در موقعی که در اساسنامه پیش‌بینی شده است برای رسیدگی به ترازنامه و حساب و سود و زیان سال مالی قبل و صورت دارایی و مطالبات و دیون شرکت و صورتحساب دورۀ عملکرد سالیانۀ شرکت و رسیدگی به گزارش مدیران و بازرسی بازرسان و سایر امور مربوط به حسابهای سال مالی تشکیل شود»[۷۲]

ماده ۱۱۰ قانون مالیات های مستقیم سال ۱۳۶۵ در تلاش برای پر نمودن خلائی ناشی از سکوت قانون گذار در تعیین مدت برای تشکیل این مجمع، ضرب الاجل چهار ماهه برای این منظور را پیش‌بینی نموده است. همچنین ماده ۲۵۴ ل.ا.ق.ت مصوب ۱۳۴۷ برای مدیرانی که شش ماه پس از پایان سال مالی مجمع عمومی سالیه را دعوت نکند مجازات حبس و یا جزای نقدی و یا هر دو را قائل شده است. در این مورد نیز هر ذی نفع می‌تواند انحلال دادگاه را در صورت عدم رعایت موارد اشاره شده بنماید.[۷۳]

۲- ل.ق.ت. مصوب ۱۳۹۱: بند ۲ ماده ۳۱۰ لایحۀ قانون تجارت مصوب ۱۳۹۱ «مجمع عمومی عادی سالانه برای رسیدگی به حساب های هر یک از سال های مالی تا ده ماه از تاریخی که اساسنامه معین ‌کرده‌است تشکیل نشده باشد.»

ج: بلا تصدی ماندن سمت های هیئت مدیره و مدیر عامل:

در صورت خلأ در هر یک از سمت های مدیریت در شرکت سهامی بیش از مدت معینی موجبات انحلال شرکت را فراهم می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]




۱-۱ مقدمه

برنامه‌ریزی استراتژیک را می‌توان تلاشی منظم و سازمان یافته در جهت اتخاذ تصمیم‌ها و مبادرت به اقدامات بنیادی تعریف کرد که به موجب آن ها اینکه یک سازمان یا هر موجودیت دیگر چیست، چه می‌کند و چه اموری را انجام می‌دهد مشخص خواهد شد. برنامه ریزی استراتژیک، ارتباطات و مشارکت را سهولت بخشیده علائق و ارزش‌های ناهمگرا را با یکدیگر همسو و منطبق می‌کند و تصمیم گیری منظم و اجرای موفقیت آمیز را ترویج و تشویق خواهد کرد. برنامه ریزی استراتژیک مجموعه‌ای از مفاهیم، روش های کار و ابزاری است که برای کمک به مدیران و رهبران جهت کنترل و تطبیق با محیط متغیر طراحی شده اند و از این رو می‌تواند بهره‌وری را در سطح سازمان و فردی ارتقاء بخشد.

۱-۲ بیان مسأله

چنانچه می‌دانیم یکی از عوامل رشد و توسعه هر سازمانی، نیروی انسانی آن است که در کنار مدیریت لایق و ساماندهی صحیح، نقش اساسی را در پیشبرد اهداف آن سازمان ایفا می‌کند. بدیهی است که سازمان‌ها هنگامی از شکوفایی واقعی برخوردار خواهند بود که به توسعه و سطح مطلوبی از عملکرد دست یافته باشند. ‌بنابرین‏ سازمان زمانی می‌تواند به بهره‌وری مطلوب برسد که از یک طرف مدیران اثربخش و کارآمد در رأس امور قرار گیرند و از طرف دیگر با به کارگیری سبک مطلوب مدیریت حداکثر بهره‌وری را از کارکنان سازمان حاصل نمایند.

جهان معاصر با سرعتی شگفت انگیز در تحول و تغییر است. این تحول به یقین سرشتی تکاملی دارد و تکامل ویژگی بارز انسان است. گرچه جهان بشریت همیشه در تکامل بوده، لیکن تکامل امروزه چه از نظر تحول و چه به لحاظ سرعت، بی سابقه است. نقش نیروی انسانی در سازمان ضمن اصل و حیاتی بودن، نقش خلاق و سازنده و پویا است. نیروی انسانی با تلاش و کوشش و ایجاد هماهنگی در به کارگیری اجزاء دیگر، به سازمان تحقق بخشیده و روح و جان به آن داده و باعث به حرکت درآمدن آن می‌باشد و نقش عامل انسانی فراتر از نقش سایر اجزاء متشکل سازمان است چرا که بدون نیروی انسانی، سازمان به هیچ وجه نمی تواند مصداق پیدا کند.

اهمیت و توجه به نیروی انسانی و برنامه ریزی در جهت تأمین آن نقش بسزایی در موفقیت سازمان دارد. ممکن است سازمانی با امکانات مطلوب و هدف عالی ایجاد گردیده، اما فاقد نیروی انسانی کارآمد و متخصص باشد. شکست چنین سازمانی قطعی است و موفقیت یک سازمان رابطه‌ مستقیمی با کاردانی و تلاش نیروی انسانی شاغل در آن را دارد.

خلاصه آنکه آن چه شاه بیت غزل شیوای اهمیت این تحقیق می‌باشد توجه به نیروی انسانی زنده و پویا است. نیروی انسانی آموزش دیده، ماهر و دارای انگیزه است که می‌تواند با ترکیب مطلوب منابع مادی و استفاده‌ بهینه از آن‌ ها معجزه‌ها بیافریند. نیروی انسانی کارآمد چیزی نیست که بتوان به سرعت آن را از جایی دیگر تأمین کرد. استخدام، آموزش سپس کارآموزی، آن گاه کسب و انباشت تجربه‌ کافی، نیاز به زمان و فرایند طولانی دارد. نیروی انسانی کارآمد، کار گروهی، مشارکت کارکنان، استفاده‌ کافی و بجا از فن شناسی و آگاهی از اهمیت بهره وری، رمز بهره‌وری بالا است.

موفقیت در دستیابی به هدف بهره وری منوط به داشتن کارکنان بصیر آگاه، لایق و هنرمند است. البته مدیر اثربخش که خود نیز در زمره ی نیروی انسانی است، قادر خواهد بود که زمینه ی رشد بهره وری را با رفع موانع و ایجاد شرایط لازم فراهم، نیروی انسانی کارآمد و منابع مادی مورد نیاز را گردآوری و پس از ترکیب مناسب، هماهنگ نموده و با استفاده‌ بهینه از آن ها به هدف ها دست یابد.

یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های حضور مدیر در سازمانی که مدیریت آن را به عهده دارد، اتخاذ تصمیم مناسب و تلاش برای اجرای سریع، صحیح و کارآمد آن است. به عبارتی اگر تصمیم‌گیری مناسب و متناسب با اطلاعات صحیح و روز آمد و به هنگام بوده و شریانهای اطلاع رسانی سازمان از اطلاعات مناسب و شفاف برخوردار باشد، این شفافیت شامل همه رده‌های سازمان می‌گردد. اتخاذ تصمیم منطقی و مؤثر بر اساس اطلاعات شفاف قوام و دوام عمر سازمان را تضمین و تثبیت خواهد کرد. از تصمیم‌گیری تاکنون تعاریف متعددی شده است.

«تصمیم‌گیری را می‌توان طریقه عمل و یا حرکت در مسیر خاص تعریف نمود که با تأمل و آگاهانه، از میان راه و روش های مختلف برای نیل به یک هدف مطلوب، انتخاب شده است.»

«استار»[۱] معتقد است که :«تصمیم‌گیری، پایه و اساس تمام وظایفی است که مدیر در سازمان انجام می‌دهد.»

تصمیمات سازمانی متعددند و هر سطح سازمانی تصمیم‌‌گیر خاصی را می‌طلبد. تصمیمات استراتژیک شامل آن دسته از تصمیمات هستند که جهت آن ها متوجه آینده و ‌هدف‌های‌ عالی سازمان است. نوع تصمیم، چرایی اتخاذ آن، ساز و کارهای مناسب برای اجرای تصمیم، موقع و زمان شایسته برای پرداختن به آن، گرفتن بازخور و نقد و بررسی تصمیم از جمله مسائلی است که در تصمیمات استراتژیک مورد بررسی قرار می‌گیرند.

در تحقیقات مختلف ابعاد شکل‌دهنده تصمیمات استراتژیک به شرح زیر بیان شده‌اند:

    • جهت دهی تصمیمات

    • تعهد سازمانی

    • شکل‌گیری فرهنگ مشارکت

    • بلوغ سازمانی

  • ریسک‌پذیری

با توجه به مؤلفه‌های فوق مدل تحقیق حاضر به قرار زیر خواهد بود:

جهت دهی تصمیمات

تعهد سازمانی

شکل گیری فرهنگ مشارکت

بلوغ سازمانی

ریسک پذیری

تصمیم گیری استراتژیک مدیران

بهره وری کارکنان

نمودار ۱-۱ : مدل تحقیق

با توجه به مدل فوق در تحقیق حاضر به بررسی اثرات تصمیم‌گیری استراتژیک مدیران بر بهره‌وری کارکنان پرداخته خواهد شد.

۱-۳ اهمّیت و ضرورت تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]




هوش سازمانی به معنای کسب دانش و اطلاعات جامع از همه عواملی که بر سازمان تاثیر می‌گذارد. منظور از همه عوامل یعنی اطلاعاتی که از مشتریان، ارباب رجوع، رقبا، محیط اقتصادی، محیط فرهنگی، فرایندهای سازمانی (مالی، اداری، حفاظتی، تولیدی، منابع انسانی، بودجه و …) که تاثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان می‌گذارد هوش سازمانی است. هوش سازمانی شما را برای تصمیم‌گیری در همه عوامل مؤثر بر سازمان و شرکت‌ها توانمند می‌سازد.

هر کارمند می‌تواند وظیفه اش را به نحو احسن انجام دهد، اگر تصمیم‌گیری‌ها در سازمان‌ها بر مبنای اطلاعات واقعی باشد تا بر مبنای حدسیات و یا اینکه چگونه در گذشته آن کار را انجام می‌داده‌اند، کارها به درستی پیش نخواهد رفت. در این باره نیاز به مستندات است، مستندات از همه عوامل یک سازمان، مجموع این مستندات و آمارها است که مانع از سعی و خطا می‌گردد. وعده ای که هوش سازمانی به شما می‌دهد یعنی وعده دسترسی فوری به همه داده های موجود در شرکت و سازمان شما با داشبوردهای دیجیتالی و شاخص‌های عملکرد موردنیاز تا سازمان خود را اداره کنید.
چه اتفاقی رخ می‌داد اگر می‌توانستید بی‌نهایت کاوش در اجزا در داده های موجود و از منظرهای متفاوت (به عمل تجزیه اطلاعات به بخش‌های کوچک‌تر و نمایش آن از منظرهای متفاوت برای درک بهتر در تصمیم‌گیری‌ها گفته می‌شود.) می‌نمودید بدون اینکه لازم باشد بدانید از چه سیستمی تا سطح (تراکنش‌ها[۱۱])، این داده ها می‌آیند کارتان را بهتر انجام می‌دادید؟

هوش سازمانی به همه شرکت‌ها کمک می‌کند تا از طریق گزارش‌گیری و تحلیل داده ها، عملکرد اثربخش و مطمئن بدون دردسر اضافی و هزینه های اجرائی زیاد و سعی و خطا به دست آورند.

متاسفانه هنگامی که این سیستم‌ها، تراکنش‌ها و تعاملات داده ها را خوب اجرا می‌کنند، در برابر گزارش‌گیری تحلیل و دسترسی به داده ها کم می‌آورند، بهبود و قابلیت‌های تحلیل و گزارش‌گیری شرکت‌ها جزء اولویت‌های مدیران ارشد مالی CFO[12] در سال ۲۰۰۵ قرار گرفت.

در رابطه با هوش سازمانی تعاریف مختلفی از سوی صاحب نظران متعدد مطرح گردیده است که در زیر به پاره ای از آن ها اشاره می شود :

    1. گلین[۱۳]معتقداست هوش سازمانی حاصل اجتماع وتعامل هوش تک تک اعضای سازمان است.هوش سازمانی فرایندی اجتماعی است که تئوری‌های آن ‌بر اساس تئوری‌های هوش انسانی طرح ریزی شده است.

    1. مک مستر در سال ۱۹۹۶ هوش سازمانی را اینگونه تعریف می‌کند: هوش سازمانی ظرفیت یک شرکت به عنوان یک مجموعه برای جمع‌ آوری اطلاعات،نوآوری،تولید دانش و عمل به طور مؤثر بر مبنای آن دانش تولید شده در سازمان است.

    1. از نظر لیبوویتز[۱۴] هوش سازمانی عبارت است از : مجموعه تمام هوشمندی ها که به منظور ایجاد یک دیدگاه مشترک، فرایند نوسازی(بازبینی) و هدایت کل سیستم مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    1. به عقیده سیمیک[۱۵] هوش سازمانی عبارت است از : توانایی فکری یک سازمان به منظور حل مشکلات سازمانی که تمرکز آن بر تلفیق توانایی های فنی و انسانی برای حل مشکلات است.

    1. ماتسودا اعتقاد داشت که هوش سازمانی: مجموعه های پیچیده، تعاملی، انباشته شده و هماهنگ کننده از هوش انسانی و ماشینی سازمان به عنوان کل می‌باشد.

    1. کارل آلبرشت نیز هوش سازمانی را چنین تعریف ‌کرده‌است : هوش سازمانی توانایی است که تمام توان فکری سازمان را به حرکت وا می‌دارد و این توان فکری را بر دست یابی به رسالت و مأموریت‌ خود متمرکز می‌کند.

    1. به زعم هلال[۱۶]، هوش سازمانی توانایی سازمان در ایجاد و بهره گیری از دانش مطلوب در تطابق با شرایط محیطی است ،همچنین ویلیام هلال معتقد است هوش سازمانی،ظرفیت یک سازمان در جهت خلف دانش به کارگیری راهبردی آن به منظور هماهنگی و تطابق با محیط اطرافش می‌باشد

    1. شوانینگر[۱۷] هوش سازمانی را توانایی یک سازمان در درک و پاسخ گفتن به محیطش به طوری که بتواند به

    1. اهدافش دست یابد و رضایت ذی‌نفعانش را جلب کند.

    1. لئون و گابریلا[۱۸] معتقدند هوش سازمانی توانایی یک سازمان در ایجاد دانش و به کارگیری آن به صورت راهبردی برای سازگار شدن با محیطش تعریف می نمایند.

  1. سیمیچ هوش سازمانی را این گونه تعریف می‌کند : توانایی فکری یک سازمان به منظور حل مشکلات سازمانی،تأکید وی بر تلفیق انسان و توانایی‌های فنی وی در جهت حل مسائل است.هوش سازمانی از نظر او،دقیقا شامل مجموعه ای از اطلاعات ،تجربه ،دانش و درک مسائل سازمانی است.

همچنین به عقیده یولز در سال ۲۰۰۵ ،ایده و مفهوم هوش سازمانی پارادایم های جزیی دیگری همچون یادگیری سازمانی و مدیریت دانش را نیز در بر می‌گیرد . ماتسون شانس عملکرد در سازمان های هوشمند را در مقایسه با سازمان‌هایی با بهره هوشی سازمانی پایین تر تقریبا ۵ برابر می دانند. اما آلبرخت جهت موفقیت در کسب و کار به داشتن سه عامل انسان هوشمند تیم های هوشمند و سازمان‌های هوشمند اشاره می‌کند. وی عنوان می‌کند هنگامی که افراد باهوش در یک سازمان جمع می‌شوند به سوی کند ذهنی و کم هوشی جمعی گرایش پیدا می‌کنند. او برای ‌پاسخ‌گویی‌ و جلوگیری از کند ذهنی گروهی،از عنوان هوش سازمانی استفاده می‌کند.

آنچه نهایتاً در اثر تحقیق در خصوص هوش سازمانی حاصل گردیده و مقدمتا با مطالعه هوش سازمانی و سپس نظام های همکاری بین انسان‌ها آغاز گردیده است تعریفی است که کارل آلبرخت با این مضمون ارائه می‌دهد: گنجایش و ظرفیت یک سازمان جهت جمع‌ آوری اطلاعات و درک ماهیت محیط و تبدیل اطلاعات به دانش و راه حل هایی که توسط آن محیط ارزشمند قلمداد شود.(جمال زاده ،غلامی،سیف،۱۳۸۸ )

تاریخچه هوش سازمانی :

هوش سازمانی مفهومی جدید در عرصه متون سازمان و مدیریت است. پیشینه موضوعی هوش سازمانی به دهه ۱۹۹۰ بر می‌گردد و ریشه‌های آن باید در نظریه های مدیریت دانش و یادگیری سازمانی جستجوکرد ، اما سخن از هوش سازمانی از سال ۱۹۹۲ به طور آشکار و صریح در مقاله ای که ماتسودا با عنوان «هوش سازمانی، اهمیت آن به عنوان یک فرایند و فراورده» در کنفرانس بین‌المللی اقتصاد در توکیو منتشر کرد، مطرح شده است. در این مقاله ضمن تشریح معنا و مفهوم هوش سازمانی، فرایند هوش سازمانی را متشکل از پنج عنصر و فراورده هوش سازمانی در قالب طراحی شبکه های اطلاعاتی معرفی ‌کرده‌است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]




۱ ـ مهمترین مانع بهره وری نهاد وقف چیست ؟

۲ ـ با توجه به تعریف وقف ، اساسی ترین راهکار حقوقی افزایش بهره وری نهاد وقف چیست ؟

۳ ـ مهمترین راهکارهای بهبود بهره وری وقف کدام است ؟

۶ ـ فرضیه های تحقیق

۶ ـ ۱ ـ فرضیه اصلی

بله ؛ نهاد وقف اگر بتواند خود را با تغییر و تحولات روز تطبیق دهد می‌تواند نقش اقتصادی و اجتماعی بهتری ایفاء نماید .

۶ ـ ۲ ـ فرضیه های فرعی

۱ ـ حبس عین و اصل عدم فروش ، مانع انتفاع از موقوفات و بهره وری آن بر اساس مقتضیات زمان است .

۲ ـ با لحـاظ تحـولات اقـتصادی و اینکه امـروزه در عرصه‎های اقتـصادی ، مـال معـانی بسـیار گسـترده‎تر از آنچه پیـش از این می‎دانسـتیم یافته است با چنین هدفی می توان اذعان داشت تحدید وقف به اعیان قابل بازنگری است .

۳ ـ یافتن راهکارهای بهبود مدیریت موقوفات و مقارنه و تطبیق مبانی فقهی و حقوقی موقوفات در اسلام با شرایط موجود و ارائه پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت حقوقی موقوفات .

فصل اول :

کلیات و مفاهیم

مبحث اول : مفهوم وقف و اقسام آن

گفتار اول : مفهوم وقف

به طوری که در فرهنگ‌های فارسی آمده است وقف در لغت به معنی ایستادن و نگهداشتن و توقف و حبس کردن و منحصر کردن چیزی برای استفاده کسی است.

ماده ۵۵ قانون مدنی در مقام تعریف حقوقی و اصطلاحی وقف می‌گوید : «وقف عبارت است از این که عین حال مال حبس و منافع آن تسبیل شود».

۱- تعریفی که قانون‌گذار از «وقف» به عمل آورده است. حدوداً همان است که فقهای امامیه گفته اند؛ چنان که امام خمینی در تحریر الوسیله می فرماید: «وهو (الوقف) تحبیس العین و تسبیل المنفعه»[۱] و محقق حلی در شرایع الاسلام می‌گوید: «الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه»[۲] و شهید اول در متن لمعه گفته است و «و هو (الوقف) تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه»[۳] و بعضی وقف را صدقه جاربه تعریف نموده اند.

۲- از واژه «عین مال» که در ماده مذکور آمده است استنباط می شود که مال مورد وقف باید به صورت «عین» باشد و سایر انواع اموال قابل وقف کردن نیست .

۳- منظور از «حبس» ممنوع کردن نقل و انتقال و تصرفاتی است که موجب تلف عین می شود زیرا مقصود از وقف انتقاع همیشگی موقوف علیهم از مال موقوفه است.

حبس باید دایمی باشد تا با گذشت زمان آن چه را وقف تأسيس نموده است از بین نرود .

به همان نحو که مالکیت مفهومی دایمی است مگر این که سبب قانون باعث انتقال آن به غیر شود وقفیت نیز باید چنین مفهومی داشته باشد، خواه، طبق مقررات جدید، خود اصالت و شخصیت یابد[۴] و خواه به عقیده بعضی از فقها به موقوف علیهم منتقل گردد . [۵]

غالب فقهای امامیه دایمی بودن را شرط صحت وقف می دانند از جمله امام خمینی در تحریرالوسیله[۶] و علامه در تبصره[۷] و محقق در شرایع[۸] و شهید ثانی در شرح لمعه[۹] زیرا اگر وقف موقت باشد منافات با «حبس عین و تسبیل منفعت» دارد.

اگر وقف را موقت بدانیم بدین معنی خواهد بود که ارتباط مال مورد وقف با واقف قطع نمی شود و بدون این که نیاز به سبب خاص داشته باشد، صرف گذشت زمان، مالکیت را به او باز می گرداند و بعضی از فقها ‌به این امر اشاره کرده‌اند.

بنا به آن چه گفته شد اگر وقف به صورت موقت منعقد گردد، عنوان وقف به معنی مصطلح را نخواهد داشت و بعضی از فقها مانند امام خمینی در تحریرالوسیله[۱۰] و شهید ثانی در مسالک[۱۱] و شرح لمعه[۱۲] و علامه در تبصره[۱۳] عقد واقع شده را تحت عنوان حبس صحیح می دانند و بعضی مانند محقق حلی در شرایع آن را باطل می شمارند و نظر اوئل راجح است.

موقت بودن مدت وقف به معنی محدود شدن بعدی مدت انتفاع نمی باشد زیرا اگر شخصی مال خود را برای مدتی وقف (حبس) نماید رابطه مالکیت او با مال قطع نمی شود و هدف وی برقراری حق انتفاع در زمان معین است در حالی که اگر واقف بدون محدود ساختن به مدت معین وقف کند، رابطه مالکیت خود را با مال مورد نظر قطع می‌سازد هر چند پس از مدتی هدف آن منتفی شود، مانند آن که وقف برای تعمیر و مرمت پلی باشد که روستا را به شهر متصل می‌کند و پس از مدتی رودخانه مربوطه از آن محل تغییر مسیر دهد و نیازی به وجود پل نباشد و یا وقف بر اولاد نماید و آنان منقرض گردند و یا آن که از همان ابتدا بر یک یا چند نسل بسنده کند و مصرف بعدی را معین نکند در چنین مواردی بعضی از فقها آن را وقف منقطع الاخر می دانند[۱۴] و بعضی مانند شهید ثانی آن را به عنوان عقد حبس صحیح می‌داند و نظر اول راجح است. [۱۵]

در این که بعد از انقطاع و انتفاء هدف یا انقراض موقوف علیهم تکلیف چیست و آیا مورد وقف به ملکیت واقف یا ورثه او باز می‌گردد یا در موردی که وقف بر اشخاص باشد به ورثه موقوف علیهم می‌رسد یا باید آن را صرف امور خیریه کرد، اتفاق نظر وجود ندارد و قانون مدنی در این خصوص ساکت است و بعضی از نظرات به شرح زیر ارائه می شود :

الف : امام خمینی در تحریرالوسیله[۱۶] و محقق حلی در شرایع[۱۷] و علامه حلی[۱۸] در تبصره می‌گویند مال به واقف یا ورثه حین فوت او می‌رسد. شهید ثانی در شرح لمعه[۱۹] می‌گوید به واقف یا ورثه او حین انقطاع خواهد رسید. طباطبایی در عروه الوثقی[۲۰] معتقد است که ‌در مورد انقراض موقوف علیهم مال به واقف یا ورثه او می‌رسد. زیرا وقف مقید به هدف خاص بوده که منتفی شده است.

ب – شیخ محمدحسن نجفی در جواهر[۲۱] به نقل از علامه در تحریر و ابن ادریس در سرائر می‌گوید که پس از خروج مال از ملکیت واقف برگشت آن به ملکیت وی نیاز به دلیل دارد که چون دلیلی موجود نیست، مالکیت پیشین استصحاب می شود و مال به ورثه موقوف علیهم خواهد رسید.

ج – بعضی[۲۲] عقیده دارند که در صور مذکور مال وقف باید در امور خیریه صرف شود زیرا این امر نزدیک ترین وسیله برای اجرای قصد واقف است و به علاوه چون عین موقوفه از ملکیت او خارج شده است، امکان برگشت نیست و از سوی دیگر ورثه موقوف علیهم طرف عقد نبوده اند تا مالکیت به آنان برسد. به عبارت دیگر مالی به وقف سپرده شده است و اکنون مصرف آن معلوم نیست، پس چاره ای جز صرف آن در امور خیر و انجام خدماتی که به غرض واقف نزدیک تر است نمی باشد و به نظر نگارنده با توجه به ماده ۹۱ قانون مدنی مصوب ۱۸/۲/۱۳۰۷ و ماده پنجم قانون وظایف کل اوقاف مصوب چهارم شوال ۱۳۲۸ قمری و بند ۵ ماده ۶ قانون اداری معاف و اوقاف مصوب ۲۸ شعبان ۱۳۲۸ قمری و ماده ۸ قانون اوقاف مصوب ۲۲/۴/۱۳۵۴ و ماده ۲۲/۴/۱۳۵۴ و ماده ۸ قانون سازمان اوقاف مصوب ۲/۱۰/۶۳ و ماده اول آیین نامه اجرایی ان مصوب ۱۰/۲/۶۵ نظر اخیر راجح و قابل اتباع می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]