۲-۷-۳، معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار


این معیارها علاوه بر استفاده از اطلاعات موجود در صورت‌های مالی اساسی و یادداشت‌های همراه، اغلب از اطلاعات بازار نیز برای اندازه گیری عملکرد شرکت استفاده می‌نمایند. این معیارها با ترکیب معقول ریسک و بازده از طریق اطلاعات بازار و نیز ترکیب آن با اطلاعات حسابداری مبنای ارزشیابی مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت‌ها را فراهم می‌آورند. به همین دلیل این معیارها علاوه بر حفظ مزایای معیارهای قبلی، برخی از معایب آن ها را نیز برطرف می‌کنند. به عبارتی چون از اطلاعات بازار نیز استفاده می‌کنند معیارهای مربوط‌تری هستند و بیشتر با واقعیات همخوانی دارند ولی از قابلیت اتکاء کمتری برخوردارند و به دلیل اینکه اطلاعات بازار دائماً در حال تغییر می‌باشند، این معیارها نسبتاً بی ثبات هستند. در حالت کلی این معیارها نسبت به معیارهای مبتنی بر اطلاعات تاریخی ارجحیت دارند و عملکرد شرکت را دقیق‌تر اندازه‌گیری می‌کنند. این معیارها شامل نسبت قیمت به سود، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نسبت Q توبین می‌باشد(جهانخانی و ظریف فرد، ۱۳۷۴).


۲-۷-۳،الف)نسبت قیمت به سود) (P/E


P/E ابزاری رایج برای تحلیل وضعیت شرکت‌ها، صنایع و بازار است که از طریق تقسیم قیمت بازار یک سهم به سود همان سهم به دست می‌آید و بیانگر مبلغی است که سرمایه گذاران می‌بایستی برای هر ریال سود پرداخت نمایند. نسبت P/E از عایدی شرکت به عنوان مبنای ارزش گذاری‌سهام استفاده می‌کند و به روش‌های مختلف به ارزیابی سهام و شاخص بازار می‌پردازد. این نسبت مظنه زیر ارزش یا بالای ارزش بودن قیمت سهام است(همان منبع).

۲-۷-۳،ب) نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام


این نسبت از طریق تقسیم ارزش بازار هر سهم به ارزش دفتری همان سهم به دست می‌آید. ارزش دفتری هر سهم نشان دهنده ارزش‌های تاریخی است. از طرفی ارزش بازار هر سهم انعکاسی از جریانات نقدی آتی می‌باشد که عاید شرکت خواهد‌شد. ‌بنابرین‏ اگر شرکت دارای مدیریت و سازماندهی باشد که با کارایی کامل به وظایف و نقش‌های خود عمل کند در این صورت ارزش بازار بزرگتر از ارزش‌های تاریخی و دفتری خواهد بود و این نسبت افزایش خواهد‌پیدا می‌کند. نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم طرز تفکر سرمایه گذاران نسبت به عملکرد گذشته و دورنمای آتی شرکت را بیان می‌کند(همان منبع).

۲-۷-۳،ج) نسبت Q توبین


این نسبت یکی دیگر از ابزارهای اندازه گیری عملکرد شرکت‌ها می‌باشد که از طریق تقسیم ارزش بازار شرکت بر ارزش جایگزینی دارایی‌های شرکت به دست می‌آید. این نسبت توسط آقای جیمز توبین در سال ۱۹۷۸ مطرح شد. هدف وی برقراری یک ارتباط علت و معلولی بین شاخص Q و میزان سرمایه گذاری انجام شده توسط شرکت بود. اگر شاخص Q محاسبه شده برای شرکت بزرگتر از یک باشد، انگیزه زیادی برای سرمایه‌گذاری وجود دارد، به عبارتی نسبت Q بالا، معمولاً نشانه ارزشمندی فرصت‌های رشد شرکت می‌باشد. اگر نسبت Q کوچکتر از یک باشد، سرمایه‌گذاری متوقف می شود.

مزایای این نسبت عبارتند از:

الف. سادگی در فهم برای استفاده کنندگان و تحلیل گران مالی

ب. سهولت دسترسی به اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه آن

ج. Q از طریق مشارکت دادن معیار اندازه گیری بازار سرمایه برای بازده ضمنی ۱) از نرخ تنزیل تعدیل شده بر مبنای ریسک صحیحی استفاده می‌کند، ۲) انحرافات در قوانین مالیاتی و میثاق‌های حسابداری را به حداقل می رساند.

د. معیاری است که بیشتر مبتنی بر اطلاعات بازار است، ‌بنابرین‏ نقاط ضعف معیارهای مبتنی بر سود حسابداری را ندارد(کاوسی، ۱۳۸۲).

معایب این نسبت عبارتند از:

الف. محاسبه ارزش جایگزینی دارایی‌های شرکت مشکل می‌باشد.

ب. تعیین ارزش بازار سهام شرکت‌هایی که عضو بورس اوراق بهادار نیستند و با سهام شرکت‌هایی که عضو بورس اوراق بهادار هستند ولی سهامشان داد و ستد نمی‌شود، مشکل‌ می‌باشد.

ج. در مخرج کسر دارایی‌های نامشهود در نظر گرفته نمی‌شود، ‌بنابرین‏ عملکرد شرکتی که سرمایه گذاری زیادی در دارایی‌های نامشهود ‌کرده‌است، اغراق آمیز می‌باشد.

د. در نظر نگرفتن ریسک مالی شرکت(همان منبع).

نارسایی‌های مدل‌های ارزیابی عملکرد مبتنی بر سود حسابداری


علی‌رغم اهمیت زیاد سود، این معیار قابلیت دستکاری دارد و مدیر می‌تواند با انتخاب روش‌هایی، سود را تحریف و دستکاری کند. برخی از شرایطی که در آن ها امکان دستکاری سود وجود دارد به شرح زیر است:

۱٫ روش ارزیابی موجودی‌ها: مدیر بسته به شرایط می‌‌تواند روش مورد نظر خود را برای ارزیابی موجودی کالا انتخاب کرده و از این طریق سود را دستکاری کند.

۲٫ روش استهلاک سرقفلی: مبلغ سود حسابداری بسته به روش مورد استفاده شرکت برای تلفیق، متفاوت خواهد بود. در صورت استفاده از روش خرید[۳۴]، سرقفلی ترکیبی در ترازنامه تلفیقی نشان داده می‌شود که این سرقفلی باید در طی عمر مفید مستهلک شود. استهلاک سرقفلی سبب ایجاد هزینه استهلاک شده و در نتیجه سود را کاهش می‌دهد. اما در صورت استفاده از روش اتحاد منافع[۳۵]، سرقفلی شناسایی نمی‌شود. ‌بنابرین‏، مبلغ سود در روش اتحاد منافع بیشتر از سود گزارش شده در روش خرید است. البته لازم به ذکر است که در حال حاضر فقط استفاده از روش خرید مجاز بوده و روش اتحاد منافع در شرایط خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۳٫ هزینه های تحقیق و توسعه: نحوه به حساب هزینه منظور کردن هزینه های تحقیق و توسعه نیز بر سود اثر می‌گذارد.

۴٫ روش استهلاک دارایی‌های ثابت: هزینه استهلاک گزارش شده در صورت سود و زیان تحت تأثیر روش‌های خط مستقیم، مجموع سنوات، نزولی و … برای محاسبه استهلاک است. اگر شرکتی از روش نزولی برای محاسبه استهلاک استفاده کند، هزینه استهلاک در سال‌های اولیه عمر دارایی، زیاد و در سال‌های بعد کاهش می‌یابد. ‌بنابرین‏، سود نیز در سال‌های نخست، کم و با گذشت زمان افزایش می‌یابد. مدیر با بهره گرفتن از این روش می‌تواند عملکرد خود را بهتر نشان دهد در حالی که دلیل بهبود عملکرد روش محاسبه استهلاک انتخابی است.

۵٫ ذخائر: بر طبق روش تعهدی حسابداری، مدیران هر ساله ذخائری را برای بدهکاران، موجودی کالا، گارانتی‌ها و غیره در نظر می‌گیرند که سبب کاهش سود می‌شود. این ذخایر بیشتر بر مبنای برآورد محاسبه می‌شوند و ‌بنابرین‏ مدیر به راحتی می‌تواند مبالغ را دستکاری کند.

۶٫ در نظر نگرفتن هزینه سرمایه: ایراد اساسی این معیار این است که تنها به کمیت سود توجه می‌شود در حالی که برای تعیین ارزش واقعی شرکت باید به کیفیت سود نیز توجه کرد. ‌بنابرین‏ اینکه سود با چه میزان سرمایه‌گذاری حاصل شده و هزینه سرمایه چقدر بوده است می‌تواند کیفیت سود حسابداری گزارش شده را تحت تأثیر قرار دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...