از این رو پیاژه فرایند­های شناختی را از بازتاب­های اولیۀ کودک تا تفکر انتزاعی در چهار مرحله بررسی می­ کند: مرحلۀ حسی حرکتی، مرحلۀ پیش­عملیاتی، مرحلۀ عملیات عینی و مرحلۀ صوری (بلاک و پوپ[۸۵]، ۲۰۰۸). این مراحل به ترتیب از تولد تا دو سالگی، از دو سالگی تا حدود هفت سالگی، از هفت سالگی تا یازده تا دوازده سالگی، و از حدود یازده یا دوازده سالگی تا حدود چهارده یا پانزده سالگی را شامل می­ شود (السون و هرگنهان، ۲۰۰۹، سیف، ۱۳۸۹). هریک از این مراحل تحول شناختی، ساخت و عملکرد ویژۀ خود را دارند و هریک بر دیگری بنا می­شوند؛ یعنی هر ساخت در عین حال که حصول یک مرحله را تحقق می­بخشد، نقطۀ آغاز مرحلۀ بعدی نیز به شمار می­رود (کدیور، ۱۳۸۵). ورود کودک به هر مرحله در زمرۀ طی کردن مراحل پیشین است، همچنین بنا به نظر پیاژه هر کودک باید طبق ترتیب معینی از مراحل تحول شناختی عبور کند. برای مثال هیچ کودکی نمی­تواند از مرحلۀ پیش­عملیاتی به مرحلۀ عملیات انتزاعی برسد، مگر این که مرحلۀ عملیات عینی را گذرانده باشد. علت این امر این است که هر مرحله ‌بر اساس تکمیل مراحل قبلی است و از مراحل قبلی نشأت ‌می‌گیرد. به عبارت دیگر از آنجا که هر مرحله پایه و اساسی برای مراحل جدید فراهم می­ کند، توانایی‌های شناختی جدید، متفاوتی برای سازگاری با محیط به آموخته­های قبلی کودک اضافه می­ شود (وادزورث، ترجمۀ امین یزدی و صالحی و فدری، ۱۳۷۸). هرچند ترتیب بروز مراحل در همۀ کودکان ثابت است اما ممکن است سرعت تحول کودکان تحت تأثیر عوامل وراثتی و محیطی (تجربه­ها) یکسان نباشد. ‌بنابرین‏ سن کودکان در مراحل مختلف تقریبی است و حد پایین و حد بالای هر دوره، ممکن است از کودکی به کودک دیگر متفاوت باشد، یعنی بعضی از کودکان زودتر و بعضی دیرتر به مرحلۀ خاصی از تحول شناختی دست می­یابند (همان، سیف، ۱۳۸۶).

۲-۳-۵-۲-۱- مرحلۀ حسی-حرکتی

پیاژه نخستین مرحلۀ تحول شناختی که از تولد تا دو سالگی می­یابد را مرحلۀ حسی-حرکتی نامید. در این مرحله کودک از طریق فعالیت‌های حرکتی به محرک­های مختلفی که به حواس او عرضه می­ شود، پاسخ می­گوید و با چشم ها، گوشها، دست ها و سایر ابزارهای حسی-حرکتی خودش به تفکر می پردازد. طی این مرحله کودک با کمک اعمال بازتابی مانند مکیدن، گرفتن و نگاه کردن، با محیط بیرون تماس حاصل می­ کند و از کیفیت و چگونگی آن آگاه می­ شود (به پژوه،۱۳۹۰). کودک در این مرحله قادر به تفکر مفهومی نیست، با این وجود از نظر شناختی طرحواره های کودک ‌بر اساس تعامل فیزیکی او و محیط شکل ‌می‌گیرد وجنبۀ عینی و آشکار دارند (سیف، ۱۳۸۶). ‌بنابرین‏ در این مرحله کودک تنها در شرایطی که ببیند، بشوند، بچشد، لمس کند، ببوید و تماس فیزیکی و جسمی با اشیاء داشته باشد می ­تواند جهان اطراف را بشناسد. پس فعالیت شناختی کودک، در طی این مرحله، مبتنی بر تجاربی است که از طریق حواس دریافت می­گردد (مییر[۸۶] و ودسک[۸۷]، ۱۹۷۹، به نقل از سیماتوا[۸۸]، ۲۰۱۰).

پیاژه شش زیر مرحله برای مرحلۀ حسی-حرکتی تعیین می­ کند که در گذر از هر زیر مرحله ‌می‌توان شاهد پیچیده شدن الگوهای رفتار شناختی نسبت به زیر مرحله های قبلی بود (فلاول[۸۹] و همکاران، ۱۹۸۵). در جدول زیر ‌به این زیر مرحله ها اشاره می­ شود.

جدول۲-۴ : شش زیر مرحلۀ حسی-حرکتی (وندر زندن، ۲۰۰۱، ترجمۀ گنجی، ۱۳۹۰، ص ۹۵)

زیر مرحله

سن

یادگیری

پایداری شیء[۹۰]

تمرین بازتاب­ها

از تولد تا ۱ ماهگی

تکمیل بازتاب­­ها بر اثر تعامل با محیط، تحکیم بازتاب­ها بر اثر تمرین دادن آن­ها

واکنش­های چرخشی اول[۹۱]

از ۱ تا ۴ ماهگی

ظهور اولین عادت­ها، تکرار رفتاری که معمولاً به صورت تصادفی به وجود می ­آید. واکنش متمرکز بر بدن کودک.

واکنش­های چرخشی دوم[۹۲]

از ۴ تا ۸ ماهگی

اولین رفتار­های عمدی. واکنش متمرکز بر محیط بیرونی. ظهور توانایی تقلید.

شروع پایداری شیء[۹۳]، جستجو شیء در پشت پرده، در صورتی که قسمتی از آن دیده شود.

هماهنگی طرحواره­ای دوم[۹۴]

از ۸ تا ۱۲ ماهگی

شروع ادراک اثر رفتار­های خود. پیش‌بینی عمل خود و عمل دیگران. استفاده از راهبرد­های شناخته شده در موقعیت­های تازه.

جستجوی چیزی که به طور کامل در پشت پرده پنهان شده است. ناتوانی در درک یک جا به جایی قابل رؤیت.

واکنش­های چرخشی سوم[۹۵]

از ۱۲ تا ۱۸ ماهگی

آزمایش فعال و جستجوی تازگی. تجربۀ مبتنی بر کوشش و خطا، تغییر در تکرار اعمال خود (توالی رفتاری)

توانایی درک یک جا به جایی قابل رؤیت. ناتوانی درک یک جا به جایی غیر قابل رؤیت.

ترکیب­های ذهنی[۹۶]

از ۱۸ ماهگی تا ۲۴ ماهگی

دور شدن از عمل. ورود تدریجی به تجسم ذهنی. ترکیب مهارت­ های مختلف برای خلق راهبرد ­های جدید

توانایی درک یک جا به جایی غیر قابل رؤیت، کسب کامل پایداری شیء

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...