مقاله-پروژه و پایان نامه – تعریف شهروندی به صورت یک فرایند – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
برایان ترنر
ترنر نوعی از نظریه شهروندی را توسعه داده است که ساکنین اولیه، قومیت و ملی گرایی را در قالبی از شهروندی مدرن گنجانده است. او در نظریه خود از منابع اقتصادی چشم پوشی نموده و منابع فرهنگی مانند آموزش، دانش، مذهب و زبان را مورد توجه قرار داده است. برایان ترنر در یک نظریه توسعه یافته از شهروندی نظریه تضاد را با تمرکز ضمنی بر جنبش های اجتماعی مورد نظر قرار میدهد. او جنبش های اجتماعی را به عنوان نیروهای پویایی در نظر میگیرد که حاصل آن توسعه حقوق شهروندی بوده است. در حالی که مارشال واحدهای تجاری را به عنوان گروههای فشار در نظر میگیرد که شهروندی را به توده مردم گسترش میدهد و تضاد را گاهی اوقات آن هم در مورد توسعه حقوق خصوصی در نظریات خود مورد توجه قرار میدهد، اما در نظریه برایان ترنر تضاد نقش پررنگ تری را ایفا میکند و عامل کلیدی در توسعه شهروندی به شمار میآید(آوازه، ۱۳۸۹: ۴۲).
موضوع شهروندی نه تنها برای سیستم های بهداشتی- درمان، نهادهای آموزشی و دولت رفاه بلکه در مباحث جامعه شناسی نظری در ارتباط با شرایط یکپارچگی و همبستگی اجتماعی نیز اهمیت دارد. اما توجه وسیعی به تلاش و مبارزه اجتماعی نشانه یک جنبه انتقادی از رشد تاریخی شهروندی است (آوازه، ۱۳۸۹: ۴۲).
ترنر در تحلیل انواع شهروندی گفته است که دو جنبه وجود دارد: یکی عمومی/ خصوصی در فرهنگ غربی و دیگری موضوع شهروندی فعال/ منفعل میباشد (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه، ۱۳۸۹: ۴۲).
در واقع، ترنر یک طرح تکمیلی و تجربی برای مطالعه شهروندی ارائه داده است که می توان آن را مبنایی برای «رویکرد جامعه شناسی تجربی شهروندی» تلقی کرد. در طرح ترنر پدیده شهروندی با چند مؤلفه جامعه شناسی تحلیل و تبیین می شود.
الف) شکل اجتماعی شهروندی: اینکه شهروندی از بالا به پایین یعنی از دولت به سمت جامعه شکل گرفته است، یا از پایین به بالا یعنی از جامعه و نهادهای مدنی به سمت دولت.
ب) قلمروی اجتماعی شهروندی: شهروندی بیشتر متمایل به شکل گیری در حوزه عمومی بوده یا خصوصی.
ج) گونه اجتماعی شهروندی: مشارکت شهروندی بیشتر حالت فعال دارد یا منفعل.
د) محتوای اجتماعی شهروندی: اینکه شهروندی عمدتاً و در عمل ناظر به ایفای وظایف، تکالیف، مسئولیت ها و تعهدات شهروندی بوده است یا معطوف به حقوق و امتیازات شهروندی.
و) نیروهای اجتماعی شهروندی: یعنی اینکه کدام دسته از نیروهای اجتماعی یا طبقات و گروههای اجتماعی در شکل گیری شهروندی تاثیرگذار بوده اند.
ه) ترتیبات اجتماعی شهروندی: یعنی اینکه چه نهادسازی ها و بسترسازی هایی برای تحقق و تقویت شهروندی صورت گرفته است. (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه:۴۳).
ترنر با ترکیب دو جنبه شهروندی (عمومی/ خصوصی) و تمایز (بالا/ پایین) یک مدل خود ساخته از زمینههای سیاسی چهارگانه و نهادینه شده حقوق شهروندی ارائه میدهد. ترنر در این مدل دولت را، که حقوق شهروندی را از بالا توزیع میکند، از موقعیتی حقوقی متمایز میکند که توسط مردم از پایین به دست آمده است.
او تفاوتی بین حوزه عمومی و خصوصی قائل می شود و با این تحلیل چهارگونه شهروندی را از هم متمایز میسازد. او معتقد است که مارشال اگرچه یک نوع شناسی از حقوق شهروندی ارائه میکند، اما توجهی به گونه های منفعل شهروندی نشان نداده است. گونه های مختلف شهروندی ترنر به شرح زیر است:
-
- گونه شهروندی منفعل را معرفی میکند که از مختصات سنت شهروندی آلمان است. امتیازات توسط دولت از بالا توزیع می شود. شهروندی در اینجا بر پایه ای از ارتباط منفعل با دولت قرار گرفته است زیرا که متاثر از عمل و کنش دولت است. در آلمان تأکید بر بخش خصوصی (خانواده، مذهب و فرد) با این دیدگاه نسبت به دولت ترکیب شده که دولت را به عنوان تنها مرجع اقتدار می بیند (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه:۴۴).
-
- گونه فعال شهروندی: با تأکید بر حقوقی است که از پایین و از طریق تلاش تاریخی برای در هم شکستن انحصار قانونی سیاسی جوامعی است که نظام اجتماعی آن بر حسب وراثت قشربندی شده است. در فرانسه مفهوم انقلابی از شهروندی فعال با تعرض به حوزه خانواده، مذهب و زندگی خصوصی شکل گرفته است.
- گونه فعال شهروندی با تأکید بر حقوقی پدید آمده که از پایین و به عنوان نتایج کشمکش با دولت به دست آمده است و در عین حال بر فردگرایی استوار است (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه:۴۴).
به زعم پرویز پیران برای احساس شهروندی اشاره به چند عامل مختلف و در عین حال به هم مرتبط لازم است؛ نخست این که این امر یک خصیصه درونی شده[۱۵] به عنوان بخشی از جامعه پذیری است که نشان دهنده انصاف[۱۶]در تمامی امور همراه با پذیرش مردم به منزله همشهری است که بدین ترتیب احترام به حقوق آن ها را در پی دارد. دوم این که این موضوع امریست بیرونی[۱۷] که حاکی از وظایف و حقوق است. وی در توضیح باورهای درونی شده، آن ها را مهم نبودن جنسیت، نژاد، طبقه، منزلت اجتماعی و غیره میداند. و هم چنین این که آیا افراد به عنوان شهروند صرف نظر از موضوع یا زمینه، حساس بودن یا نبودن، وجود یا عدم وجود تضاد یا دلبستگی با دیگران در زمینههای گوناگون به منزله شهروندان برابر رفتار میکنند. سپس وی از جنبههای رفتاری یعنی عمل به شهروندی به عنوان عامل دوم بحث میکند (نبوی و همکاران، ۱۳۸۵ :۹۶).
هابرماس
نظریه شهروندی هابرماس عبارتند از: کنش متقابل، برقراری روابط شخصی، توانایی سخن گفتن، تلاش برای تفاهم، کوشش جهت توافق و پیگیری عمل هماهنگ (نجاتی حسینی، ۱۳۸۵: ۱۴).
حقوق بشر چهره ای دوگانه دارد و همزمان به اخلاق و حقوق هر دو می نگرد. محتوا و ارزش اخلاقی حقوق بشر نیز شکل هنجار حقوقی به خود میگیرد. حقوق بشر به مثابه ارزش اخلاقی به هر موجودی که واجد صورت انسانی است ارجاع دارد؛ اما به مثابه هنجار حقوقی تا آنجا از فرد فرد اشخاص حمایت میکند که این اشخاص به جامعه حقوقی خاصی یعنی شهروندان دولت ملت معینی تعلق دارند. اما از آن جا که این ارزشها و هنجارهای حقوقی شهروندی باید از اعتباری نامحدود برای کلیه اشخاص برخوردار باشند (هابرماس، ۱۳۸۱: ۲۳).
وجوه فعال شهروندی از دیدگاه هابرماس «عضویت کسب شده[۱۸]» میباشد. در این معنا شهروندی مستلزم مشارکت فعال و جذب شدن فرد در جامعه ای است که هویت او را میسازد. لیبرال ها بر عضویت دریافت شده و اجتماعگرایان برعضویت کسب شده، تأکید دارند (فیترپتریک، ۱۳۸۱: ۱۳۱).
هدف های آموزش شهروندی را باید حول سه محور آموزش مسئولیت اجتماعی و اخلاقی، آموزش فعالیتهای اجتماعی و آموزش سواد سیاسی دانست (خاکپور و بیگی، ۱۳۹۰: ۷۱).
تعریف شهروندی به صورت یک فرایند
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 06:04:00 ب.ظ ]
|