در بررسی تاریخ فعالیت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد و بیش از آن، سازکارهایی چون وتو که قدرت‌های بزرگ در چارچوب فعالیت شورای امنیت برای خود قائل شدند، این حقیقت نمایان می شود که آمریکایی ها مایل بودند نیرویی که تشکیل می‌گردد باید به اندازه ی کافی قدرتمند باشد تا بتواند در زمانی که یک قدرت بزرگ نیز به کشور دیگری تجاوز کند، مداخله نماید. از طرف دیگر، شورویها خواستار تشکیل نیروی کوچکتری بودند که فاقد توان مقابله با یک قدرت بزرگ باشد. همواره جدلی سنتی، بین واقعگرایان و ‌آرمان‌گرایان بوده که آیا برای اعاده ی صلح به کشور جنگ زده، باید درصدد اجرای صلح بر آمد یا اجرای عدالت.

عملیات حفظ صلح از بزرگترین دستاوردهای سازمان ملل است که در سال ۱۹۸۷ موفق به کسب جایزه صلح نوبل شد و از جمله ی نیروهای حافظ صلح و هیئتهای نظامی ناظر، می توان از این موارد یاد کرد:

۱٫ سازمان ناظر بر ترک مخاصمه سازمان ملل متحد.

۲٫ گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد در هند و پاکستان.

۳٫ نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در قبرس.

۴٫ نیروی سازمان ملل متحد ناظر بر جداسازی.

۵٫ نیروی حائل سازمان ملل متحد در لبنان.

۶٫ گروه نظامی ناظر سازمان ملل متحد در ایران و عراق.

عملیات حفظ صلح، خصوصاًً پس از آب شدن ‌یخ‌های جنگ سرد، ‌به‌تدریج‌ تحولاتی را به خود دیده است. این عملیات علاوه بر وظایف امنیتی سنتی خود، مثل نظارت بر آتش بس و فعالیت به ‌عنوان نیروی حائل، وظایف جدید امنیتی نظیر انحلال ‌گروه‌های مقاومت، کنترل پلیس و غیره را بر عهده گرفت. وظایف بشر دوستانه هم به روال گذشته بدون اینکه در مأموریت آن ها تصریح شود به فراخور مورد، توسط این نیروها انجام گرفته است. در حیطه وظایف سیاسی، حذف قوانین تبعیض آمیز، عفو و آزادی زندانیان سیاسی و تبعیدیان، نظارت انتخابی و غیره نیز دسته ی دیگر از نقشهای جدید سازمان ملل است. می توان در این خصوص، مورد نامیبیا را پس از خاتمه ی جنگ سرد مثال زد.(شایگان،۱۳۷۲،۲۴۶)

در ژانویه ی ۱۹۹۲ شورای امنیت برای اولین بار در تاریخ، نشستی را با سران دولت‌ها داشت. یکی از نتایج این دیدار، تقاضای شورای امنیت از دبیر کل جدید بود که گزارشی ‌در مورد ظرفیت‌های ملل متحد، برای دیپلماسی پیشگیرانه تهیه کند. در نتیجه در همان سال، گزارشی تحت عنوان دستور کاری برای صلح منتشر شد.(ساعدوکیل،۱۳۹۱،۲۲۳)

جنبش صلح نه تنها به دنبال بازداشتن دولت‌ها از جنگ است، بلکه در عین حال سعی می‌کند جوامع صلح آمیزتری ایجاد نماید. این امر مستلزم افزایش وضعیت‌های خشونت بار، فرایندهای حل اختلاف، (و از نظر برخی) رویه هایی است که بیشتر مبتنی بر همکاری هستند تا اینکه رقابتی باشند. همچنین جنبش محیط زیست صرفاً به دنبال تصویب قانون حمایت از محیط زیست نیست بلکه در عین حال پیگیر ایجاد تغییر و دگرگونی در گرایش‌های غالب فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی جامعه ای که از فساد و انحطاط محیط زیست حمایت می‌کند نیز می‌باشد.(طرازکوهی،۱۳۹۲،۶۷)

بخش دوم: خلع سلاح اقدام اساسی در حقوق بین الملل برای اجتناب از صلح مسلح

مسئله خلع سلاح و کنترل تسلیحات از گذشته های دور در ذهن افراد بشر وجود داشته است، ولی توجه اساسی ‌به این مسئله مهم در سطح بین‌المللی از کنفرانس لاهه در سال ۱۸۹۹ با تشکیل کمیسیون تقلیل تسلیحات و اعلامیه های مربوط به محدودیت جنگ افزار آغاز شد.

جنگ جهانی اول با ده میلیون قربانی و دومین جنگ جهانی با حدود پنجاه میلیون نفر کشته، بر ضرورت مهار تسلیحات به منظور پیشگیری از جنگ صحه گذاشت. بخصوص که با دستیابی قدرت‌های بزرگ به سلاح هسته ای امکان پیش‌بینی خسارات احتمالی جنگ به هیچ وجه امکان نداشت. در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم در سازمان ملل متحد بیش از هر نهاد و محفل بین‌المللی در باب ضرورت پیشگیری از نظامی شدن جهان از طریق خلع سلاح عمومی بحث و گفتگو شد. با آنکه بیشتر بحثها و قراردادهای بین‌المللی در زمینه محدود ساختن یا از میان بردن سلاح‌های هسته ای است، اما در عین حال سلاح‌های سنتی و متعارف را نیز در بر می‌گیرد.(کلیار کلود آلبر،۱۳۷۱،۱۰۶) در واقع تلاش‌های سازمان ملل در پیشگیری از جنگ‌های بین‌المللی، کنترل درگیریهای منطقه ای و مهار تهدیدات ناشی از سلاح‌های هسته ای و شیمیایی بسیار موفقیت آمیز بوده است.(ازغندی،۱۳۹۰،۲۰۴)

در این گفتار بحث ما عمدتاًً معطوف به خلع سلاح و کنترل تسلیحات به عنوان گسترده ترین و عام ترین تلاش جامعه بشری از طریق عقد قراردادها و در چارچوب حقوق بین الملل جهت نابودی وضعیت خطرناک صلح مسلح است.

گفتار اول: خلع سلاح

خلع سلاح به معنی مطلق کلمه عبارت از کاهش یا نابودی تسلیحاتی در سطح بین‌المللی بدون در نظر گرفتن ماهیت، کمیت و کیفیت سلاح است. در چهارچوب تعریف حقوق بین الملل، خلع سلاح در سه مفهوم کاملاً مشخص به کار می رود: ۱) خلع سلاح دولت مغلوب، ۲) از میان بردن تمام سلاحها در تمام جهان و ۳) کاهش یا نابودی نیروهای مسلح و تسلیحات ملی از طریق عهدنامه های بین‌المللی. در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که مفهوم خلع سلاح به معنای وسیع کلمه، شامل از بین بردن سلاح‌های مخرب و کشتار جمعی و تنظیم و اجرای سیاست کاهش و محدودیت نیروهای نظامی می شود.

گفتار دوم: اهداف خلع سلاح

اولین و اساسی ترین هدف از خلع سلاح تأمین و حفظ صلح و امنیت جهانی است. بر قراری صلح بدون خلع سلاح نمی تواند واقعی باشد، بلکه حالتی است که باید آن را صلح مسلح نامید. به عبارتی خلع سلاح هدف نهایی نیست، بلکه وسیله ای است برای تحقق هدف بزرگتری که همانا ایجاد امنیت جهانی است.

امنیت ناشی از خلع سلاح، می‌تواند امکاناتی چون رفاه اجتماعی، سالم سازی محیط زیست و فقرزدایی را فراهم آورد و در سایه ایجاد تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز، جامعه بشری را به مسیر پویا و تحمل پذیری سوق دهد. اهداف خلع سلاح را مختصراً در مقوله های ذیل می توان مطرح کرد:۱٫ نجات بشر از نابودی حتمی ناشی از کاربرد سلاح هسته ای.

۲٫ پیشگیری از فقر و گرسنگی با تخصیص منابع تسلیحاتی به امور دیگر.

۳٫ تأمین امنیت روانی و علمی و سیاسی.

خلع سلاح در افراطی ترین صورت آن عبارت است از الغای جنگ یا از بین بردن سلاح هایی که نقش اساسی در بروز جنگ دارند. گذشته از این ‌هدف‌های‌ اصلی و اولیه، اهداف فرعی و ثانویه ای نیز در خلع سلاح و محدودیت تسلیحات دنبال می شود که از آن جمله انصراف از هزینه های سنگین نظامی و اختصاص آن به مقاصد صلح جویانه و بالا بردن سطح زندگی مردم، به ویژه در کشورهای توسعه نیافته است.(ازغندی،۱۳۹۰، ۲۰۶)

گفتار سوم: اشکال خلع سلاح

خلع سلاح اشکال متفاوتی یافته است و می‌تواند به صورت یک‌جانبه یا دوجانبه، عمومی یا محلی و یا جزئی باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...