از آنجا که مدل CAPM به ارائه یک فرمول واحد برای ارزیابی ارتباط بین بازده مورد انتظار و ریسک برای عموم دارائیهای ریسک دار در هنگامی که بازارها در تعادلند، می پردازد؛ به آن مدل تعادلی یا مدل تعادل عمومی نیز می‌گویند(راعی، ۱۳۸۳، ۳۶۹).

ساده ترین شکل الگوی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، عبارت زیر را برای بازده مورد انتظار، E ، روی دارایی j به دست می‌دهد:

(۱۱-۲)

در اینجا نرخ بهره بدون خطر است، بازده مورد انتظار پرتفوی بازار کل دارایی ها را نشان می‌دهد و کواریانس بین بازده دارایی j و بازده دارایی، تقسیم بر وارایانس بازده بازار است که ریسک سیستماتیک دارایی j را اندازه گیری می‌کند.

جنسن در مطالعات خود مدلی را ارائه کرد که اساس آن بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای استوار بود. بر اساس این مدل بازده یک سهم تابع خطی از مقدار بازده بدون ریسک و صرف ریسک در دوره نگهداری است. صرف ریسک تابعی از ریسک سیستماتیک است که بر اساس معیار بتای سهم ، آن را بیان می دارند. ضریب آلفا جنسن بیان کننده ای مقدار مازاد بازده شرکت نسبت به بازده مورد انتظار حاصل از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه است:

(۱۲-۲)

، ضریب آلفای جنسن شرکت j می‌باشد که ضریب آلفای مثبت بیان کننده ی عملکرد بهتر سهام نسبت به عملکرد مورد انتظار است؛ در حالی که مقدار منفی ضریب الفا به معنای پایین تر بودن عملکرد سهام نسبت به عملکرد مورد انتظار می‌باشد. ضریب جنسن بر خلاف نسب شارپ = تنوع را در ارزیابی عملکرد پرتفوی منظور نمی دارد و صرفاً ریسک سیستماتیک را مورد توجه قرار می‌دهد(جنسن[۳۴]، ۱۹۶۹).

۵-۲) تحقیقات قبلی صورت گرفته

تحقیقات خارجی:

جنینگز[۳۵] (۱۹۸۷): در تحقیقی تحت عنوان “حرکت نامنظم قیمت سهام، پیش‌بینی سود به وسیله مدیریت و تجدید نظر در پیش‌بینی تحلیل گران” به بررسی تأثیر ارائه پیش‌بینی سود به وسیله مدیریت بر قیمت سهام پرداخت. در این تحقیق نشان داده شد که پیش‌بینی سود به دو طریق بر قیمت سهام اثر می‌گذارد.تأثیر اول از طریق بار اطلاعاتی و تأثیر دوم از طریق میزان اعتبار پیش‌بینی صورت می‌گیرد. وی نتیجه گرفت شرط لازم برای تأثیر پیش‌بینی سود بر قیمت سهام، اعتبار آن می‌باشد. اگر اعتبار یک پیش‌بینی پائین باشد حتی اگر بار اطلاعاتی داشته باشد تأثیر آن بر قیمت سهام کم خواهد بود.

پاونال و واسلی و وای میر (۱۹۹۳) :در تحقیقی تحت عنوان ” تأثیر انواع مختلف پیش‌بینی بر قیمت سهام” تأثیر پیش‌بینی های دامنه دار، نقطه ای و دارای حداکثر و حداقل و همچنین کوتاه مدت را بر روی قیمت سهام در زمان ارائه این پیش‌بینی ها مورد ارزیابی و بررسی قرار دادند. نتیجه تحقیق آن ها نشان داد که پیش‌بینی های نقطه ای نسبت به سایر پیش‌بینی ها از اعتبار بیشتری برخوردار است و تأثیر بیشتری بر روی قیمت سهام می‌گذارد. همچنین میزان واکنش سرمایه گذاران به پیش‌بینی های میان دوره ای نسبت به برآوردهای سالانه بیشتر است.

پراکاش و اندرسون[۳۶](۱۹۹۴): به بررسی ارتباط بین ریسک و رشد سود شرکت ها پرداختند. آن ها ابتاد فرض کردند که سرمایه گذاران ریسک گریز، در یک دوره انتظار حداکثر کردن ارزش شرکت را دارند و رشد سود را به عنوان نرخ رشد در سود تقسیمی تعریف نمودند. آنان از جنبه تئوری ثابت کردند که ریسک نظام مند با رشد سود رابطه مثبت دارد و هم چنین با بررسی اطلاعات ۶۵۱ شرکت در طی دوره زمانی ۸۷-۱۹۸۲ شواهد تجربی پیدا کردند که ریسک نظام مند با نرخ رشد سود خالص و سود عملیاتی مربوط می‌باشد.

کیم و ورچیا (۱۹۹۴)، نشان دادند که با افزایش دقت اطلاعات منتشر شده عمومی، نقد شوندگی سهام افزایش می‌یابد. آن ها پیشنهاد کردند که شرکت ها می‌توانند با افشای کامل اطلاعات، منافع بالقوه ای در بازار سرمایه به دست آورند.

فرانک و همکاران(۱۹۹۵)افشای اختیاری و تأمین مالی خارج از شرکت را مورد بررسی قرار دادند و ‌به این نتیجه رسیدند که بین افشای پیش‌بینی سود و تمایل شرکت‌ها برای پیوستن به بازارهای سرمایه رابطه معناداری وجود دارد و تأمین مالی خارج از شرکت برای پیش‌بینی در دوره های کوتاه تر قبل از ارائه پیش‌بینی نسبت به سایر مواقع، اهمیت بیشتری ندارد.

باجینسکی و همکارانش(۲۰۰۲): به بررسی اثر محیط قانونی بر افشای داوطلبانه پیش‌بینی های سود مدیریت می پردازند. آن ها بیان می‌کنند که مدیران به دلیل هراس از بدهی های قانونی اولاً تمایلی به انتشار پیش‌بینی های داوطلبانه سود ندارند و ثانیاًً در دوره هایی که با اخبار بدی همراه است، فراوانی پیش‌بینی سود بیشتر می شود.

یجنسکی و دیگران(۲۰۰۲): به مقایسه زمان شناسایی سودهای پیش‌بینی شده در دو کشور امریکا و کانادا پرداخته، نتیجه گرفتند که شرکت‌های امریکایی احتمالاً زمانی که اخبار بد نزدیک است، سود را پیش‌بینی می‌کنند، ولی شرکت‌های کانادایی زمانی که اخبار خوب در طول دوره پیش‌بینی وجود دارد، سود را پیش‌بینی می‌کنند.

پوونال و همکاران (۲۰۰۳)، نشان دادند که پیش‌بینی سود مدیریت با ارزش بازاری شرکت رابطه معناداری دارد. آن ها همچنین ‌به این نتیجه رسیدند که می توان ریسک شرکت را از طریق این افشاها کاهش داد.

کلمنت و دیگران(۲۰۰۳): رابطه میان انتشار اخبار پیش‌بینی از سود از جانب مدیران و تغییرات قیمت سهام را بررسی کردند و نتیجه گرفتند که انتشار این پیش‌بینی ها افزون بر تأثیر گذاری بر قیمت سهام بر پراکندگی پیش‌بینی های تحلیل گران مالی نیز مؤثر است.

ماندی و دیگران(۲۰۰۳): دریافتند که پیش‌بینی تحلیلگران ژاپنی با دقت بیشتری انجام شده و در مقایسه با شرکتهایی که زیان، گزارش می‌دهند، سود را با بدبینی کمتری پیش‌بینی می‌کنند؛ ولی در حالتی که سود با دقت کمتری پیش‌بینی می شود، معمولاً با خوش بینی بیشتری انجام می شود. دقت پیش‌بینی و سوگیری مدیریت در ارتباط با اندازه شرکت نیست، ولی با میزان زیانها و سودهای گزارش شده در ارتباط است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...