نظریه جدیدی که در چند سال گذشته، چشم انداز های تازه ای را فراروی پژوهندگان و استادان این رشته گشوده است، «اختیارات سرمایه گذاری در دارایی های سرمایه ای»[۱۷] می‌باشد.

پیشتر، بنیان کار در بودجه بندی سرمایه ای بر این پایه بوده است که جریان های نقدی هر پروژه ی سرمایه گذاری را تازمانی در آینده پیش‌بینی، و سپس با نرخ تنزیل مناسبی، ارزش فعلی آن را به دست می آورند. معمولأ پروژه های سرمایه گذاری، پس از گزینش و آغاز کار سرمایه گذاری در آن ها، پایدار و دگرگون ناپذیر نمی باشد، مدیران می‌توانند هر از گاهی، با دستیابی به داده های نو و شرایط زمانی جدید، دگرگونی هایی پدید آوردند که در جریان نقدی آتی سرمایه گذاری تاثیر داشته باشد. این آزادی مدیران (یا اختیارات سرمایه گذاری) در دل پروژه های سرمایه گذاری نهفته است.

پذیرش بی چون و چرای روش های تنزیلی جریان های نقدی، بیشتر به نادیده گرفتن نرمش پذیری مدیریت، و نرمش در دگرگون کردن تصمیم های پیشین مدیریت به هنگام تغییر شرایط، می‌ انجامد.

بودن آزادی و اختیار در سرمایه گذاری، ارزش پروژه سرمایه گذاری را افزایش می‌دهد. ارزش سرمایه گذاری در برگیرنده ارزش فعلی خالص است که به شیوه ی معمول برآورد می شود، به اضافه ارزش اختیارات سرمایه گذاری.

ارزش اختیارات سرمایه گداری + ارزش فعلی خالص سرمایه گذاری = ارزش سرمایه گذاری

هر چه شمار این اختیارها بیشتر باشد نامعلومی در بهره گیری از آن ها افزایش می‌یابد، و عامل دوم رابطه بالا بزرگتر می‌گردد و سر انجام ارزش سرمایه گذاری افزوده می شود (دستگیر،۱۳۸۷،۳۱۷-۳۱۸).

۶-۲- انواع اختیارات سرمایه گذاری

۱-۶-۲- اختیار تأخیر(صبر)

اختیار تأخیر در سرمایه گذاری- که به آزادی یا اختیار زمان بندی در سرمایه گذاری شناخته می شود. برای برخی از پروژه های سرمایه گذاری، مدیران این آزادی یا اختیار را دارند که تصمیم بگیرند بی درنگ کار سرمایه گذاری را آغاز کنند، و یا چشم به راه به دست آوردن آگاهی های بیشتر که شاید در تصمیم گیری شان مؤثر باشد، بماند. گاه پیش می‌آید که مدیریت با بهره گیری از اختیار تأخیر، سرمایه گذاری کردن یا نکردن در آن ها را وابسته به کسب اطلاعات بیشتر در آینده می‌کند.

گاه هنگام داوری درباره ی ارزش یک سرمایه گذاری، و با بهره گیری از عامل های کیفی، به گونه ای غیر رسمی از اختیارات سرمایه گذاری بهره گیری می شود. برای نمونه، هنگامی که پیش‌بینی کنیم که اگر شرایط این یا آن گونه شود، فرصت سرمایه گذاری را خواهیم داشت. از دیدگاه برآورد و محاسبه، اختیار سرمایه گذاری بسیار پیچیده تر از برآورد اختیار سهام (اختیار خرید یا فروش سهام) است، و در این جا، نمی توان از روش بلاک و شولز[۱۸] بهره گیری کرد. در این جا بهره گیری از درخت تصمیم گیری مدل های شبیه سازی و روش های غیر رسمی، کاربرد دارد. در چند سال گذشته، پژوهش هایی در زمینه ی کاربرد روش های به کارگیری اختیار سرمایه گذاری در اروپا و آمریکا انجام گرفته است[۱۹] (دستگیر، ۱۳۸۷، ۳۱۸-۳۱۹).

مدیریت این اختیار را دارد که برخی طرح های سرمایه گذاری را با تأخیر آغاز کند. یعنی نیازی نیست که مدیر فورأ یک طرح سرمایه گذاری را بپذیرد و بی درنگ به انجام آن بپردازد. ‌تاخیر در انجام کار این امکان را فراهم می آورد که آگاهی های تازه ای درباره ی قیمت ها، هزینه و افت و خیزهای بازار را به دست آوردیم. و نیز نباید فراموش کرد که این تأخیر می‌تواند ما را از دستیابی به یک رشته جریان های نقدی نخستین و پیشگامی در یک رشته ی نوین کاری، دور کند.

برای نمونه، در بخش معدن، باید تصمیم بگیریم که بی درنگ کار را آغاز کنیم یا زمانی در آینده. آنچه که در این تصمیم گیری به ما کمک می‌کند آگاهی از قیمت کانی ها است. قیمت توافقی (بهای انجام)[۲۰] این اختیار، هزینه استخراج می‌باشد. برای کالایی مانند کانی ها، ارزش اختیار تأخیر در سرمایه گذاری، بستگی زیادی به ناپایداری قیمت کانی دارد. به دیگر سخن، ویژگی های جغرافیایی جایگاه معدن و کانی ها درون آن و افت و خیز های بازار، شرایط اختیار سرمایه گذاری در این بخش را تعین می‌کند. هنگامی که قیمت کانی ها پایین می‌آید و هزینه های استخراج و دیگر هزینه های وابسته بیش تر از درآمد پیش‌بینی شده است، مدیریت اختیار تعطیل کردن کار را دارد. این تعطیلی، واگذاری یا فروش معدن نیست، زیرا معدن هم چنان از آن شرکت است، و با فراهم شدن شرایط مناسب، کار استخراج دوباره آغاز خواهد شد. «برانان و شوارتز»[۲۱] د رکار پژوهشی خود، به نقطه هایی دست یافتند که از دیدگاه آنان می توان در این نقطه ها؛ بسته به بهای طلا در بازار؛ کار استخراج طلا را تعطیل، و یا دوباره راه اندازی کرد. آنان این مسئله را زیر نام «اختیار پیچیده»[۲۲] بررسی کردند.

گاه باید در شرایطی که قیمت کالا تعیین کننده نیست، ‌در زمینه سرمایه گذاری کردن یا نکردن تصمیم گیری کرد. ولی به هر روی، چه قیمت کالا برتصمیم ما اثری داشته باشد یا نداشته باشد، بنیان کار با اندکی دستکاری و بهسازی مدل، یکسان است. فرض کنید که مدیریت پیشنهاد ساخت کالای جدیدی را در دست بررسی دارد واین آزادی یا اختیار را دارد که کار را خیلی زود آغاز کند یا در زمانی در آینده، اگر ساخت کالای جدید را بی درنگ آغاز کند، شرکت بسیار زودتر از هنگامی که کار به تأخیر بیفتد از جریان های نقدی بهره مند خواهد شد. و این، مانند داشتن اختیار خرید سهمی است که سودآور است. اگر این اختیار بی درنگ انجام گیرد، سود سهم در آینده نزدیک به خریدار خواهد رسید، ولی این اختیار از دست می رود. اما اگر منتظر شویم و در آینده اختیار سرمایه گذاری خود را اعمال کنیم ممکن است این کار بیشتر به نفع ما باشد.

هر چه قیمت خرید سهم ناپایدارتر باشد، ارزش اختیار خرید سهم نیز بیشتر است. اگر ارزش اختیارسرمایه گذاری برای ساخت کالایی جدید بسیار بالا باشد، ممکن است مدیریت، با آگاهی از مثبت بودن ارزش فعلی خالص سرمایه گذاری، انجام آن را به تأخیر اندازد. با این همه، باید همواره اطمینان داشته باشیم که همیشه، اختیار به تأخیر انداختن سرمایه گذاری در دسترسمان خواهد بود. ولی باید دانست که تأخیر موجب می‌گردد که کالایی جدید را که می خواستیم بسازیم دچار دگرگونی هایی شود، و ما نیز پیشگامی خود را درساخت آن از دست خواهیم داد. با این همه، هر اندازه از پی درآمد یک پروژه ی سرمایه گذاری نامطمئن تر باشیم انگیزه ی دور اندیشی و اختیار تأخیر در سرمایه گذاری بیشتر خواهد شد(دستگیر، ۱۳۸۷، ۳۳۰-۳۳۱).

۲-۶-۲- اختیارات ترکیب درون دادها یا انعطاف پذیری فرایند

اختیار به کارگیری درون دادهای متفاوت جهت تولید برون دادهای یکسان با عنوان اختیار ترکـیب درون دادها یا انعطاف پذیری فرایند نامیده می شود. این اختیارات به ویژه در محصولات کشاورزی مهم هستند. برای مثال، یک تولید کننده گوشت گاو از اختیاری جهت انتخاب بین منابع گوناگون علوفه برخوردار است که البته ترجیح خواهد داد از بدیل ارزان تری استفاده کند.

این اختیارات هم چنین در صنایع عمومی دارای ارزش هستند. برای مثال در صنعت برق اختیاری جهت تعویض منابع مختلف سوخت جهت تولید الکتریسیته قابل تصور است (علی نژاد ساروکلایی، ۱۳۸۸، ۴۶).

۳-۶-۲- اختیارات ترکیب برون دادها یا انعطاف پذیری محصول

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...