کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 افزایش اعتماد در رابطه عاطفی
 معرفی نژاد سگ اشپیتز و ویژگیها
 راهنمای کسب درآمد در منزل
 درآمد دلاری از فریلنسینگ خارجی
 آموزش ابزار هوش مصنوعی Gemini
 تفاوت عشق و وابستگی از دید روانشناسی
 ساخت و فروش محصولات دیجیتال
 ضرورت کفش برای سگ‌ها
 ویژگیهای رابطه عاطفی پایدار
 استفاده حرفه‌ای از Leonardo AI
 ایده‌های درآمدزایی بدون سرمایه
 معیارهای مهم برای ازدواج
 محافظت از احساسات در رابطه
 رازهای انتخاب همسر مناسب
 درآمد از نوشتن مقالات آنلاین
 فروش دوره‌های آموزشی آنلاین
 تکنیک‌های نشانه‌گذاری اسکیما
 آمادگی قبل از خرید سگ
 انواع جوش و درمان در سگ‌ها
 درآمد از طراحی قالب وبسایت
 مراقبت از سگ هاسکی
 رفع لینک‌های شکسته فروشگاه اینترنتی
 یادگیری از اشتباهات رابطه عاطفی
 تبدیل شدن به حرفه‌ای در ChatGPT
 معرفی نژاد سگ دوبرمن
 خوراکیهای خطرناک برای خرگوش
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



آخرین لایه SQ است که هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و عملکرد همراه با بصیرت، ملا یمت و مهربانی را شامل می شود.

IQ به منزله دروازه برای ورود است. در صورت برخوردار نبودن از حداقل لا زم IQ قادر به ورود در فضای دلخواه برای مطالعه رشته مورد علا قه مان نخواهیم بود، اما آن چه ما را در زمره بهترین ها در شغلمان و رشته مورد علا قه مان جای می‌دهد میزانEQ در ماست.

EQ و SQ به هم مرتبطند. اما در عین حال دو هوش متفاوت و جدا از هم به حساب می‌آیند.
بهره مندی از حداقل EQ می‌تواند شروع مناسبی را در سفرهای روحانی و معنوی فرد در پی داشته باشد، چرا که کمی خودآگاهی و همدلی برای شروع این روند لا زم است، اما به محض آغاز تمرینات معنوی، هوش معنوی خود می‌تواند در رشد EQ نقش بسیار تقویت کننده و فعال کننده داشته باشد.
از طرف دیگر رشد EQ نیز می‌تواند در رشد و ارتقای SQ مؤثر باشد. در واقع EQ و SQ تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند و رشد و توسعه هر یک باعث پرورش وتوسعه دیگری می شود.
باید دانست که کامپیوترها نیز از میزان IQ بالا یی برخوردارند و اغلب حیوانات دارای EQ بالا یی هستند اما این تنها انسان است که از هوش معنوی SQ برخوردارند، هوشی تحول پذیر، توانایی ای که به او قدرت می‌دهد تا خلا ق باشد و قوانین و نقش ها را دستخوش تغییرات خودنماید، بتواند تحولا ت اساسی ایجاد کند و دنیای اطرافش را به بهترین شکل متحول سازد(رحیمی و خیر، ۱۳۸۸).

امروزه یکی از موضوعات در حوزه کسب وکارموضوع اصول اخلاقی و سرمایه های معنوی هستند ما باید بتوانیم اثبات کنیم که انسان هایی نیستیم که فقط به پول فکر می‌کنیم بلکه ما موجوداتی هستیم که معنا و مفهوم خاصی در زندگیمان وجود دارد و به دنبال این هستیم که برای زندگی خود معنا ارزش و هدف بیابیم. هوش معنوی یا «SQ» همان توانایی است که به ما قدرت دیدن رؤیاها و تلاش و کوشش برای دست یافتن به آن رؤیاها را ارزانی می‌دارد. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آن ها اعتقاد داریم و نقش باورها، عقاید و ارزش‌ها را در فعالیت‌هایی که برعهده می گیریم، دارا می‌باشد. هوشی که به واسطه آن به سؤال سازی در رابطه با مسایل بنیادی در زندگیمان می پردازیم و با کمک آن، تحول و تغییر را در زندگی پذیرا می‌شویم. هوشی که قادریم توسط آن به فعالیت‌ها و نحوه عملکردهایمان مفهومی وسیعتر، غنی تر، پربارتر و پرمعناتر ببخشیم. همچنین با کمک آن بر معنای اعمالمان آگاه شده و دریابیم کدامیک از اعمال و رفتارهایمان از ارزش بیشتری برخوردارند و کدام مسیر در زندگیمان والاتر و شایسته پیمودن است(یعقوبی، ۱۳۹۰).

برای انتخابی درست از میان راه های موجود در بحث معنویت و عرفان، و تشخیص راه در ست از غلط، و یا عرفان صحیح از کاذب، ابزاری نیاز است، که مهمترین آن “هوش معنوی” است، که با این هوش انسان دچار تشویش نشده و در دو راهی های معنوی، می‌تواند راه درست و پرچمدار راه درست را، پیدا کرده و نور واقعی را از بین نورهای ضعیف و قوی که انسان را به بیراهه می‌برند، پیدا کند، و به سرانجام مقصود برسد .

پژوهش های بی شماری ،رابطه مثبت بین معنویت و موفقیت را تأیید نموده است . نتایج این پژوهش ها حاکی از آن است که ارزش های معنوی نه تنها به بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان می انجامند که این توانایی بالقوه را دارند که کل سازمان را ارتقاء ببخشد (هوارد،۲۰۰۰) .

تعاریفی از هوش معنوی

از هوش معنوی تعاریف متعددی شده است اما تمام این تعاریف انعطاف پذیری در مقابل تغییرات ، درس گرفتن از شکست ها ، معنا و هدف در کار ، خودآگاهی ، خلاقیت و توسعه سازمان تأکید می‌کنند که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می شود .

لوین (۲۰۰۰)هوش معنوی را این طور تعریف می‌کند : هوش معنوی زمانی بروز می‌کند ، که ما بتوانیم معنویت را با زندگی روزانه خود تلفیق کنیم .

هوش معنوی از نظر ولمن (۲۰۰۱) ظرفیتی است برای پرسیدن سئوالات غایی در خصوص معنای زندگی و همزمان ظرفیتی است برای تجربه کردن ارتباطات یکپارچه بین ما و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم .

ایمونز(۲۰۰۰) هوش معنوی ،چهار چوبی برای شناسایی و سازمان دهی مهارت ها و توانمندی ها مورد نیاز است؛ به گونه ای که با بهره گرفتن از معنویت میزان انطباق پذیری فرد افزایش می‌یابد .

تعریف آمرام (۲۰۰۷ ) هوش معنوی،توانایی به کارگیری و بروز منابع،ارزش ها و کیفیت های معنوی است؛به گونه ای که بتواند کارکرد روزانه وآسایش(سلامت جسمی و روحی)را ارتقاء دهد .

زوهرومارشال (۲۰۰۰ )هوش معنوی،هوشی که از طریق آن مسائل مربوط به معنا وارزش ها را حل می‌کنیم،هوشی که فعالیت ها و زندگی ما را در زمینه ی وسیع تر ،غنی ترو معنا دار قرار می‌دهد،هوشی که به ما کمک میکندبفهمیم کدام اقدامات یا کدام مسیر معنا دار تر از دیگری است .

کینگ (۲۰۰۸) هوش معنوی را به عنوان مجموعه ظرفیت های روانی که با آگاهی ،انسجام ،کاربرد سازوار جنبه‌های متعالی و معنوی و غیر مادی وجود فرد سر و کار دارد ، تعریف می‌کند که به پیامد هایی همچون بازتاب عمیق وجودی ،افزایش معنا ،باز شناسی خود متعالی و تسلط ویژگی های معنوی می‌ انجامد .

افرادی که دارای هوش معنوی هستند دارای این صفات می‌باشند :

– قدرت مقابله با سختی ها ،دردها و شکست ها

– بالا بودن خود آگاهی در این افراد

– حسی که این افراد را هدایت درونی می‌کند

– درس گرفتن از تجربیات و شکست ها

– از دشواری های زندگی فرصتی می‌سازد برای دانستن

– توانایی ایستادگی در برابر جمع و هم رأی‌ نشدن با عامه مردم

– گفتن چرا ؟

– پرداختن به سجایای اخلاقی و اهمیت دادن به آن ها

– توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش

– برخوردار بودن از حس انعطاف پذیری بالا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 05:59:00 ب.ظ ]




۲-۱-۱-۲- دعوی اضافی

الف) مفهوم دعوی اضافی

یکی از دعاوی که کمتر در آیین دادرسی مدنی ایران مطرح شده و در ذیل دعاوی طاری از آن بحث شده، به طوری که در ذیل ماده ۱۷ ق.ا.د.م آمده: «هر دعوایی که در اثنای رسیدگی به دعوای دیگر از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود، دعوی طاری نامیده می­ شود و اگر با دعوی اصلی مرتبط باشد و در همان دادگاه اصلی اقامه شود، دعوی اضافی ‌می‌باشد. و در تعریف آن گفته شده: دعوایی که مدعی اصلی یا متقابل پس از اقامه­ آن در دادگاه، بر علیه خوانده­ی هر یک از این دعاوی اقامه می­ کند و با دعوی اصلی مرتبط و یا دارای منشأ واحد است که در نتیجه آن، دعوای اضافی یک دعوی تمام عیار محسوب می­ شود و رسیدگی به آن مستلزم تقدیم دادخواست ‌می‌باشد(شمس، ۱۳۹۳، ج۳ :۳۹) این دعوی دارای دو معنای عام و خاص ‌می‌باشد که در معنای عامش، شامل تغییر در ارکان اصلی دعوی که خود شامل افزایش خواسته، کاهش خواسته و یا تغییر خواسته ‌می‌باشد ولی در معنای خاص یا اصطلاحی، خواسته­ی جدیدی که با دعوای اصلی مرتبط است و مدعی با تقدیم دادخواست آن را ضمیمه می‌کند(کریمی، ۱۳۸۶: ۲۳۶-۲۳۷) مانند آنکه موجر پس از اقامه­ دعوای تخلیه بر علیه مستأجر، دعوای مطالبه اجاره معوقه را هم بر علیه او می­ نماید.

ب) شرایط اقامه­ دعوای اضافی

۱) با دعوای اصلی مرتبط یا دارای منشأ واحد باشد؛ که مطابق ماده ۹۸ ق.ا.د.م شرط پذیرش دعوای اضافی آن است که با دعوای اصلی مرتبط بوده و دارای یک منشأ باشد مگر ‌در مورد کاهش خواسته که مدعی می‌تواند در تمام مراحل دادرسی آن را کم کند.

۲) تقدیم دادخواست؛ با توجه به ماده ۴۸ ق. ا.د.م که مقرر می­دارد: شروع دادرسی در دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست ‌می‌باشد، ‌می‌توان گفت که اقامه­ دعوی اضافی نیاز به تقدیم دادخواست دارد. البته ممکن است در موارد کاهش خواسته و یا درخواست و یا تغییر نحوه­ دعوی یا خواسته دعوای اضافی نیازی به دادخواست نباشد، مثلاً شخصی که خانه­ای اجاره می­ کند و مبلغ صد هزار تومان بدهکار هست و در طی دادرسی مستأجر مبلغ پنجاه هزار تومان را به مدعی می ­پردازد، در چنین شرایطی مدعی بدون دادخواست جدید خواسته خود را کاهش می­دهد(پیشین).

۳) رعایت مهلت حق اقامه­ دعوای اضافی؛ که با توجه به ماده ۹۸ ق.ا.د.م، این مهلت تا پایان اولین جلسه دادرسی ‌می‌باشد.

۴) پرداخت هزینه دادرسی؛ لذا اگر دعوی اضافی مستلزم پرداخت هزینه­ای باشد که مازاد بر دعوای اصلی هست، مدعی باید آن را پرداخت کند.

۲-۱-۱-۳- حق استرداد دادخواست

استرداد در لغت به معنی باز پس گرفتن و باز ستاندن آمده است(هاشمی شاهرودی، ۱۴۲۶، ج۱: ۴۱۰) و در اصطلاح حقوقی عبارتند از اعراض از رسیدگی به ماهیّت ادعای مطرح شده ‌می‌باشد. دکتر شمس در این باره می­گوید: «استرداد دادخواست به معنای اعراض از آثار دادخواست است»(شمس، ۱۳۹۳، ج۳ :۶۹) لذا هرگاه مدعی دادخواست خود را تا مهلت مقرر که تا اولین جلسه دادرسی ‌می‌باشد مسترد نماید، طبق ماده ۱۰۷ق.ا.د.م که مقرر می­دارد: «خواهان می ­تواند تا اولین جلسه دادرسی، درخواست خود را مسترد کند. در این صورت دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر می­ نماید»، دادگاه هم قرار ابطال دادخواست را صادر می کند. علت این تصمیم گیری می ­تواند دارای عوامل متعددی باشد، مثلاً مدعی بعد از طرح دعوایش متوجه شود که اگر فلان مدرک را داشت، به طور حتم در دعوی پیروز می­شد و آن مدرک مورد نظر فعلاً در دسترس نیست و آن مدرک در دست شخصی است که فعلاً در خارج از کشور ‌می‌باشد و باید تا آمدن وی صبر کند و پس از آمدن وی از سفر و با گرفتن مدرک از دست وی مجدداً تقدیم دادخواست نماید(واحدی،۱۳۸۲: ۳۳۷-۳۳۸) البته دکتر مدنی در این باره می­گوید اثر قرار ابطال دادخواست به وسیله­ استرداد دادخواست توسط مدعی فقط مربوط به همان دادخواست است و به اصل دعوی مرتبط نیست چون بعداً می ­تواند دادخواست دیگری با همان ادعای سابق به دادگاه عرضه کند(مدنی، ۱۳۷۹، ج۲ :۵۲۳-۵۲۴).

استرداد به دو صورت انجام ‌می‌گیرد: ۱) صریح ۲) ضمنی(شمس، ۱۳۹۳، ج۳: ۶۹) و عبارتند از:

استرداد صریح؛ هنگامی که مدعی صریحاً استرداد خود را اعلام کند. مانند اینکه با تقدیم لایحه­ ای یا به صورت شفاهی در دادگاه استرداد دادخواست نماید.

استرداد ضمنی؛ هرگاه مدعی بدون آنکه صریحاً استرداد دادخواهی را اعلام کند، عملی را انجام دهد که آن عمل در نزد قاضی نوعی استرداد تلقی شود. مانند آنکه مدعی و مدعی علیه ‌در مورد موضوع مورد دعوی، توافقی را به قاضی دادگاه تقدیم کنند که ممکن است قاضی آن را نوعی استرداد ضمنی تلقی کند و نیز مواردی که دادگاه به توضیح مدعی نیازمند است ولی وی در جلسه­ تعیین شده حاضر نشود و لذا دادگاه نتواند رأی بدهد.

همچنین در فقه و از منظر فقها هم مطالبی در این زمینه بیان شده که بیانگر آن هست که مدعی حق استرداد دادخواست خود را دارد، مثلاً در ماوراء الفقه آمده: مدعی شخصی است که اگر دعوی را ترک کند، دعوی خاتمه می­یابد زیرا مدعی صاحب مصلحت اساسی در دعوا است و می ­تواند آن را ترک نماید(شهید صدر، ۱۴۲۰، ج۹ :۱۷) و اصل اولیه در دعوی از سوی مدعی، امکان استرداد آن ‌می‌باشد زیرا دعوا متعلق به مدعی هست و لذا یکی از معیار­های بحث دعوی، بحث ترک و استرداد آن ‌می‌باشد(نجفی، ۱۴۰۴، ج۴۰ :۳۷۱-۳۷۲) و نیز گفته شده که مدعی می ­تواند موضوع دعوی را با شخص ثالثی هم مصالحه کند که در این صورت شخص ثالث جانشین مدعی می­ شود، خواه موضوع دعوی عین باشد یا دین. و اگر مدعی با خود مدعی علیه صلح کند، در صورتی که موضوع دعوی دین باشد، دعوی ساقط می­ شود و اگر عین باشد مدعی­به به مدعی علیه منتقل می­ شود(بحرالعلوم، ۱۴۰۳، ج۱ :۲۶؛یزدی، ۱۴۲۱، ج۱ :۵۷).

۲-۱-۲- حق حبس مدعی علیه برای مدعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




۲-۲-۱۳- دلبستگی

نظریه دلبستگی بر این باور است که دلبستگی، پیوندی جهان شمول است و در تمام

انسان ها وجود دارد . بدین معنا که انسان‌ها تحت تأثیر پیوند های دلبستگی شان هستند . بالبی در سال ۱۹۶۹ نظریه دلبستگی را مطرح کرد. به نظر او روابط اجتماعی طی پاسخ به نیاز های
زیست شناختی و روان شناختی مادر و کودک پدید می‌آیند. بالبی و اینسورث معتقدند که همه ی کودکان بهنجار احساس دلبستگی پیدا می‌کنند و دلبستگی شدید شالوده رشد عاطفی و اجتماعی سالم در دوران بزرگسالی را پی ریزی می‌کند. در واقع دلبستگی های انسان نقش حیاتی در زندگی وی ایفا می‌کنند. اینسورث نیز رفتار دلبستگی در روابط بزرگسالی را به عنوان اساس پدیده ایمنی در هسته زندگی انسان مورد تأکید قرار داد. او اظهار داشت که دلبستگی ایمن، عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل می‌کند و همچنین ثابت کرد که دلبستگی موجب کاهش اضطراب می شود و فرد با دلگرمی و اطمینان به کاوش در محیط می پردازد (خوشابی و ابوحمزه، ۱۳۸۶).

۲-۲-۱۳-۱- تعاریف دلبستگی

به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. نتیجه ی عمده ی کنش متقابل بین کودک و مادر ایجاد نوعی دلبستگی عاطفی به مادر است، طوری که باعث می شود وقتی با او تعامل دارد، احساس شادی و شعف کرده و به هنگام استرس از این که او را در کنار خود دارد، احساس آرامش کند (برک[۱۹۲]، ۱۳۸۸).

دلبستگی به پیوند هیجانی میان افراد اطلاق می شود. در واقع افراد برای ارضاء نیاز های عاطفی خود بر یکدیگر تکیه می‌کنند ( ربر[۱۹۳]، ۱۹۸۵؛ به نقل از گلی نژاد، ۱۳۸۰) .

دلبستگی بیشتر به معنای دوست داشتن یا علاقه (رابینسون و دیویدسون[۱۹۴]، ۲۰۰۰؛ به نقل از نصوحیان، ۱۳۹۱) و در واقع یک احساس قوی از علاقه نسبت به کسی یا چیزی است (هورنبای[۱۹۵]، ۲۰۰۲؛ به نقل از یوسفی، ۱۳۸۹).

دلبستگی، پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یا مادر و یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آن ها است ایجاد می شود ( پاپالیا[۱۹۶]، ۲۰۰۲).

دلبستگی به عنوان پیوندی قوی تعریف شده است که میان والد و کودک برقرار می شود و بعداً به روابط رمانتیک فرد با دیگران منتقل می شود (بالبی، ۱۹۶۹).

بر طبق نظر شافر و امرسون[۱۹۷] (۱۹۶۴) دلبستگی یک رابطه ی هیجانی نزدیک میان دو نفر است که به وسیله علاقه دو طرفه و تمایل به نزدیکی مشخص می شود (به نقل از یوسفی، ۱۳۸۹).

جانسون و ویفن[۱۹۸](۱۹۹۹) دلبستگی را اینگونه تعریف کرده‌اند : یک سیستم کنترل رفتار که هدفش حفظ محیطی امن و قابل پیش‌بینی است، به گونه ای که تعادل فیزیکی امکان پذیر شود.

دلبستگی به طور کلی رابطه ای دو سویه و پایدار بین مراقب و کودک می‌باشد که هم کودک و هم مراقب سهمی در کیفیت این روابط دارند ( فرالی[۱۹۹]، ۲۰۰۳؛ میلز[۲۰۰] و همکاران، ۲۰۰۷).

دلبستگی عبارت است از یک موقعیت پایدار و عمیق بیولوژیکی، روان شناختی و اجتماعی که بر اساس ارتباط بین کودک و مراقب در سال های اولیه شکل می‌گیرد (اینسورث، ۱۹۷۳؛ به نقل از جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).

دلبستگی، پیوند هیجانی میان شیرخوار و مراقبش یا میان دو بزرگسال است؛ به گونه ای که فرد دلبسته، موقع ناراحتی به آن شخص دیگر پناه می‌برد، از او نمی ترسد و به خصوص در مرحله ای که حضور بیگانه ها اضطراب آفرین است، نسبت به مراقبت شدن توسط آن فرد علاقمند است و هنگام جدایی از او مضطرب می شود (فرمهینی فراهانی، ۱۳۷۸).

در ادبیات علمی معاصر اصطلاح دلبستگی دارای چهار معنای متمایز است : نوعی از رفتار که هدف آن حفظ مجاورت با یک شخص دیگر است؛ پیوند های دلبستگی که با پیوند والدین و فرزندان مرتبط است؛ نظام دلبستگی که هدف آن حفظ مجاورت با چهره دلبستگی و دستیابی به احساس ایمنی درونی است و بالاخره ارتباط هایی که در بر گیرنده ابراز توجه، در دسترس بودن هیجانی و جست و جوی آرامش در رابطه والدین و کودک اند. هر چند تعاریف متفاوتی از دلبستگی ارائه شده است اما همه ی آن ها یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که دلبستگی عنصر اساسی تحول طبیعی انسان به شمار می رود (جهان بخشی و همکاران، ۱۳۸۹).

سبک دلبستگی، الگوی تعمیم یافته از پاسخ به روابط صمیمانه فرد است که تصور می شود تجربیات قبلی روابط صمیمانه را منعکس می‌کند و در طول زمان، ثبات نسبی دارد (فینی و نولر[۲۰۱]، ۱۹۹۶).

به طور خلاصه دلبستگی می‌تواند به عنوان یک رابطه عاطفی با دوامی نسبت به یک فرد خاص تعریف شود و چنین روابطی دارای ویژگی هایی است که آن را از انواع دیگر جدا می‌کند از جمله:

    1. آن ها انتخابی[۲۰۲] هستند . یعنی روی افراد خاص که رفتار دلبستگی را در یک موقعیت فرا می خوانند، متمرکز هستند و در حقیقت دامنه آن ها محدود به افراد خاصی است.

    1. آن ها تقرب جویی فیزیکی[۲۰۳]را دارا می‌باشند . یعنی منجر به کوشش برای حفظ مجاورت با موضوع دلبستگی می‌شوند.

    1. آن ها امنیت و آسایش را فراهم می‌کنند که این منجر به دستیابی به مجاورت می شود.

  1. آن ها زمانی که رابطه قطع می شود و مجاورت نمی تواند حاصل شود، اضطراب جدایی را ایجاد می‌کنند (اسچیفر و رادلف[۲۰۴]، ۲۰۰۵؛ به نقل از برزگر، ۱۳۸۵).

تحقیقات نشان می‌دهد که در دلبستگی دو بعد اصلی وجود دارد. بعد شناختی – عاطفی دلبستگی که به عنوان کیفیت عواطف نسبت به چهره دلبستگی مطرح می شود و بعد رفتاری که در واقع به بهره گیری از حمایت و مجاورت به الگوی دلبستگی مربوط می شود. بعد شناختی – عاطفی دلبستگی در سنین بالا تر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند (خوشابی و ابوحمزه، ۱۳۸۶).

همچنین دلبستگی با توجه به دو رویکرد اصلی قابل بررسی است:

الف) دلبستگی به عنوان یک سازه سازمانی

ب)دلبستگی به عنوان یک سازه صفتی

تعدادی از محققین که دلبستگی را به عنوان سازه سازمانی در نظر می گیرند، معتقدند که رفتار هایی که شاخص دلبستگی هستند با یکدیگر همبستگی درونی دارند. مجموعه این رفتار ها سازمان دلبستگی را به وجود می آورد. در این رویکرد، دلبستگی تحت عنوان مفاهیم پیوند عاطفی و روابط دلبستگی مطرح می شود (واترز[۲۰۵]، ۱۹۷۸).

تعداد دیگری از محققین دلبستگی را به عنوان سازه صفتی در نظر می گیرند. بر اساس این الگو شاخص های رفتاری در طول زمان با یکدیگر همبسته اند، بر خلاف رویکرد سازمانی،
شاخص های رفتاری در مقاطع زمانی و در هر مرحله از رشد و تحول با یکدیگر همبستگی دارند. ‌بنابرین‏ در این رویکرد کیفیت دلبستگی به عنوان یک صفت شخصیتی در نظر گرفته شده که که در آن ویژگی های افراد در طول زمان ثابت است (فخاری نژاد، ۱۳۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




۳)( Arnaud Debrung , 2008) در مقاله ای به نام “تاثیر بازاریابی ویروسی” این نوع بازاریابی بر پایه اینترنت به ما اجازه می‌دهد تا مصرف کننده را تحت نظر داشته باشیم و واکنش آن ها را در طول فرایند تصمیم گیری آگاه شویم.

۴) (Schmitt ,1999)در مقاله ای به عنوان “بازاریابی تجربی” هشت نوع مختلف تجربه را که بازاریابان می‌توانند برای مشتریانشان خلق کنند از یکدیگر متمایز می‌سازد :تجربه حسی (احساس کردن)، تجربه تاثیر گذار(لمس کردن) تجربه های ادراکی خلاق (فکر کردن ) ، تجربه های فیزیکی ، رفتارها و سبک های زندگی (عمل کردن) ، و تجربه های اجتماعی که از ارتباط با گروه مرجع و یا نوعی فرهنگ به دست می‌آید (مربوط بودن)

۵) (Codeluppi , 2001) در مقاله ای تحت عنوان ” بازاریابی خرد وکلان ” بیان می‌کند که فروشگاه به همراه اینترنت ، مهمترین محدوده رأی‌ ارتقای بازاریابی حسی است در حقیقت مصرف کنندگان زمان زیادی را صرف خرید می‌کنند.

۶) (Albatin , 2009) در مقاله ای تحت عنوان ” پیدایش بازاریابی ویروسی به عنوان واسط جدید در رسانه های اجتماعی ” بیان می‌کند که فیلمی که برای بازاریابی ویروسی مرغ های خود ایجاد کرده به تنهایی برابر تمام بازاریابی های دیگر آن ها کارامد بوده است.

۱-۵) بیان اهمیت انجام تحقیق (اهمیت نظری-اهمیت کاربردی):

۱-۵-۱)اهمیت نظری:

امروزه اینترنت فرم جدیدی از بازاریابی ویروسی را به وجود آورده و که این امر تنها بواسطه ی سهولت انتشار اطلاعات میسر شده است. اصطلاح «بازاریابی ویروسی» توسط استیو جوستون (ابداع کنند هات میل) خلق شد.

وی بازاریابی ویروسی را این‌گونه تعریف می‌کند: «هر استراتژی که افراد را تشویق کند تا یک پیام بازاریابی را برای دیگران ارسال کنند و پتانسیلی برای رشد، ارائه و نفوذ پیام فراهم آورند.» با این وجود، دیگر محققان دیدگاه محدودتری نسبت به بازاریابی ویروسی دارند و بر این باور هستند که بازاریابی ویروسی نسخه الکترونیکی گسترش شفاهی توصیه های مردم است که دریافت اینترنت بنیان را گسترش می‌دهد (ویلسون، ۲۰۰۲).[۱] همچنین می‌توان افزود که بازاریابی ویروسی عبارت است از تکنیک‌های بازاریابی که به دنبال استفاده از فرصت شبکه های اجتماعی برای افزایش تصاعدی در هوشیاری نسبت به مارک تجاری می‌باشد و این کار از طریق فرایند ویروسی شبیه آنچه که ‌در مورد یک بیماری اپیدمیک اتفاق می‌افتد می‌باشد. بازاریابی ویروسی از طریق شبکه اینترنت بسیار مفید عمل می‌کند و می‌تواند به تعداد بسیار زیادی از افراد سرعت دسترسی پیدا کند (مایندکامت، ۲۰۰۶)[۲]. بازاریابی ویروسی، حوزه های بازاریابی متعددی را پوشش می‌دهد. برای مثال کایکاتی[۳]، بازاریابی ویروسی را به عنوان کلینیک بازاریابی پنهان دسته‌بندی می‌کنند. در حالی که بازاریابی پنهان در حوزه بازاریابی، موضوع تازه است. مفهوم بازاریابی، با تبلیغات و عناصر بندهای بازاریابی سنتی مرتبط است (دابل و همکاران، ۲۰۰۵).[۴] اما بازاریابی ویروسی، در میان سیل نوظهور بازاریابی در حوزه بازاریابی الکترونیکی جای دارد. حوزه بزرگ دیگری که بازاریابی ویروسی با آن در تناسب است حوزه ارتباطات بازاریابی می‌باشد. این رویکرد بر گسترش پیام و خصوص یات ویروسی آن تأکید دارد (ولکر، ۲۰۰۲)[۵].اگر هر بازاریابی را بتوان به جنگ تشبیه کرد در این صورت می‌توان بازاریابی ویروسی را جنگ میکروبی نامید. زیرا افکاربه سرعت و سهولت منتشر می‌شوند و تقریباً هیچ‌چیز نمی‌تواند جلوی انتشار آن ها را بگیرد. پس از پیمودن مرزها در سراسر دنیا همه‌گیر می‌شوند و به ناگاه می‌توان دید که همه

مردم در سرتاسر دنیا در حال توجه و صحبت کردن درباره موضوعی واحد می‌باشند (سیلورمن، ۲۰۰۱)[۶]. البته باید توجه داشت که ‌در مورد تمامی وب‌سایت‌ها و محصولات نمی‌توان از بازاریابی ویروسی استفاده کرد. به عنوان مثال اگر وب سایتی کار بازاریابی در زمینه فروش تراکتور را انجام می‌دهد مسلماًً نمی‌توان استفاده از تراکتور را به شکل ویروسی انجام داد (لوینسون، ۲۰۰۷).[۷]

۱-۵-۲)اهمیت کاربردی:

سیستم فروشی که برای محصولات آدیداس در شرکت باورس در نظر گرفته شده بازاریابی شبکه ای[۸] است که بازاریابی ویروسی و دهان به دهان را در خود دارد و توسط نمایندگان فروش یا همان افرادی که با بازاریابی ویروسی جذب سیستم شده اند صورت گرفته و این زنجیره بازاریابی ویروسی توسط آن ها ادامه می‌یابد که از طریق شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و ارتباطاتی که افراد با یکدیگر دارند رخ می‌دهد و اصل مهم بازاریابی ویروسی نیز ارتباطات است. استراتژی بازاریابی ویروسی که به بیانی دیگر تبلیغات شفاهی الکترونیکی[۹] نیز نامیده می‌شود به طور اساسی از طریق کانال‌های اینترنتی، مانند ایمیل انتشار می‌یابد( اسکات، ۲۰۰۸)[۱۰]. مفهوم شفاهی بر آن دسته ارتباطات غیررسمی بین افراد که در ارتباط با محصولات و خدمات رخ می‌دهد، دلالت دارد. این ارتباط بسته به سطوح رضایت افراد، می‌تواند مثبت یا منفی باشد( ایوانس و همکاران، ۲۰۰۶ ).[۱۱] در مقایسه با انواع دیگر ارتباطات بازاریابی، زمانی که روش شفاهی رخ می‌دهد، انتشار اطلاعات و تقسیم آن بین افراد، سرعت می‌گیرد. در مقایسه با ارتباطات شفاهی مثبت، ارتباطات شفاهی منفی، تأثیر بیشتری بر رفتار و دیدگاه افراد دارد( سولومون، ۲۰۰۴)[۱۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




۸- کننده مثبت کار: صفت مثبت در اینجا متضمن آن است که رهبر امور را با شیوه و منشی مثبت و اخلاق گرایانه انجام می‌دهد.

۹- تسهیل کننده نوسازنده: رهبر در این نقش به دیگران و سازمان کمک می‌کند تا ضمن بهبود کارهایشان، به نوسازی خویشتن، یادگیری از تجربه های شکست و موفقیت و تغییر برای مواجهه بهتر با آینده بپردازند.

۱۰- یکپارچه کننده اصول گرا: بسیاری از رهبران در طول تاریخ از توانایی یکپارچه سازی و ایجاد اتحاد برای پیگیری اهداف و آرمان‌های غیرانسانی بهره برده اند. پسوند «اصول گرا» رهبرانی را مدنظر دارد که به دنبال ارزش‌ها و آمالهایی انسان دوستانه اند.

سبک رهبر ی رفتاری است که رهبر هنگامی که اعضای سازمان را در جهتی مناسب هدایت می‌کند از خود بروز می‌دهد. رفتار رهبران هنگام رهبری دو بعد اصلی دارد. یک بعد آن توجه به وظیفه و کار است و بعد دیگر توجه به انسان.

محققین متعددی برای تعیین سبک مناسب رهبری تلاش کرده‌اند . آن ها با تفکر مدرنی است نظریات متعددی را جهت اتخاذ سبک مناسب رهبری در سازمان ارائه کرده‌اند که شبکه مدیریت، نظریه موقعیتی – اقتضایی، نظریه اقتضایی فیدلر، نظریه چرخه زندگی از آن جمله اند. در یکی از نظریه ها به اسم نظریه جانشین های رهبری به نکات جالبی توجه می شود(رابینز،۱۳۸۱). بر اساس این نظریه برخی ویژگی‌های فردی، وظیفه ای و سازمانی می‌توانند نسبت به توانایی رهبر در اثرگذاری بر رضایت و عملکرد زیردستان، برتری داشته باشند . ویژگی‌های فردی که می‌تواند رفتار رهبر را خنثی کند عبارتند از توانایی، تجربه، آموزش ، دانش ، نیاز به استقلال ، گرایش حرفه ای و بی تفاوتی نسبت به پاداش های سازمان.(رابینز،۱۳۸۱).

همچنین اگر وظیفه ای که به عهده کارکنان واگذار می شود معمولی و یکنواخت و کارکنان همواره بازخورد عملکرد خود را در اختیار داشته باشند، ممکن است این وضعیت موجب شود که رفتار رهبر به صورت غیرضروری و نامرتبط درآید . در نظریه جانشین های رهبری به عوامل خنثی کننده رهبری نیز اشاره شده است . برای نمونه رهبر منزوی از پیروان، عدم انعطاف پذیری سازمان، قدرت محدود برای رهبر.

آن دسته از ویژگی های سازمان که ممکن است بتوانند جایگزین رهبری شوند عبارتند از : برنامه ها و هدف های صریح و روشن، وجود مقررات و روش‌ها، وجود ساختاری دقیق برای پاداش و وجود فاصله فیزیکی بین بالادست و زیردست.

این نظریه ایده جدیدی را درباب اینکه نقش رهبری برای سازمان ضرورتی اجتناب ناپذیر است یا خیر؟ در ذهن می نشاند. با این وجود بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که سبک رهبری مدیر تحت تأثیر نحوه نگرش وی به نقش خود و کارکنانش قرار دارد . اگر او کارکنان را افرادی تحت امر خود محسوب کند، احتمالا از سبکی آمرانه و م حافظه کار استفاده می‌کند در حالی که اگر کارکنان را همکاران خود بشمار آورد و چنین فرض کند که او فقط مسئولیت بیشتری به نسبت دیگر کارکنان دارد ممکن است بیشتر از سبک‌های مشارکتی استفاده کند.

مدیران معمولا از سبک هایی استفاده می‌کنند که برایشان ساده تر و با و یژگیهای شخصیتی خودشان تناسب بیشتری دارد . در واقع فقط تعداد معدودی از مدیران می‌توانند سبک خود را با مقتضیات و موقعیت های مختلف تطبیق دهند(مرهد گریفین،۱۳۸۴).

۲-۱-۵ تئوری های رهبری

برای بررسی مبحث رهبری تئوری های آن را باید به دقت بررسی نمود مهمترین تئوری های رهبری به شرح ذیل می‌باشند.

نظریه های موقعیتی و اقتضایی

در این نظریه ها بر یک شیوه و یا سبک رهبری تأکید نمی شود. و رهبری بر اساس شرایط مختلف متفاوت است. سه گروه عوامل در این نظریه ها در سبک رهبری مؤثر شناخته شده است:

۱-عوامل مربوط به رهبر؛ مثل دانش و اگاهی ، ارزش ها ‌و اعتقادات رهبر

۲- عوامل مربوط به پیروان؛ مثل میزان مستقل بودن، مسئولیت پذیری، همسویی با اهداف سازمانی و تجربیات آنان

۳- عوامل مربوط به موقعیت و شرایط محیطی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی.

بر این اساس عوامل مؤثر در رهبری موفقیت آمیز به شرح زیر بیان می شود:

شخصیت و خصوصیات رهبر

اهداف و مأموریت های سازمان

فضا و فرهنگ سازمانی

شخصیت؛ انتظارات و رفتار مافوقان

شخصیت و رفتار همکاران و زیر دستان

بر اساس مقدمات فوق الذکر و با توجه به نوع نگرش و درنظر داشتن عامل خاص در ارائه ی نظریه، از سوی اندیشمندان مختلف تئوری های متختلفی با رویکرد اقتضائی ارائه گردیده است که برخی از مهمترین آن ها به شرح زیر است(مورهد گریفین،۱۳۸۴).

شبکه مدیریت سه بعدی

در این تئوری مسئله موقعیت مطرح گردیده است و سبک های مؤثر و اثر بخش سبک هائی قلمداد شده اند که کاملا متفاوت با موقعیت تناسب دارند. وسبک های مؤثر سبک هائی هستند که با شرایط سنخیتی ندارند. در این تئوری سه بعد؛

الف- انسان گرائی

ب- سازمان گرائی

ج- بعد شرایط و موقعیت

وجود دارد.

نظریه ی اقتضائی: این نظریه تطبیق موقعیت و سبک رهبری است. در این تئوری شیوه های رهبری تقریبا مثل شبکه مدیریت در دوقطب انسان گرائی و سازمان گرائی یا روابط انسانی و آمرانه قرار گرفته اند و سه عامل به ‌عنوان شاخص و موقعیت و شرایط قلمداد گردیده اند که عبارتند از:

الف: چگونگی رابطه رهبر و پیرو

ب: مشخص بودن ساخت و وظایف در سازمان

ج: میزان قدرت شغلی و قانونی رهبر

بر اساس این تئوری در صورتی که موقعیت بسیار مطلوب یا نا مطلوب باشد رهبری وظیفه گرا و آمرانه بسیار اثر بخش است و زمانی که موقعیت در حد میانه باشد (تا اندازه ای مطلوب یا نا مطلوب) سبک رهبری انسان گرا و روابط انسانی اثر بهتری دارد.

این مدل بیان می‌کند که رهبران نباید از یک شیوه رهبری استفاده کنند بلکه شرایط سبک های رهبری متفاوتی برای خود می طلبد.این مدل شامل سه جزء ودو سبک رهبری می‌باشد:

• رابطه رهبران و پیروان(احساس پیروان نسبت به رهبر،میزان اعتماد و اطمینان و وفاداری پیروان به او)

• ساختاریافتگی کار(از نظر تکراری بودن و ابهام و معین بودن کار)
• قدرت حاصل از موقعیت(میزان حمایت مافوق ها از مدیر و میزان قدرت تشویق و تنبیه مدیر)
و دو سبک رهبری او رهبران را به دو دسته رابطه گرا و کارگرا تقسیم بندی می‌کند.
در نظریه او نمی توان گفت که کدام سبک بهتر است بلکه شرایط سبک رهبری خاص خود را می طلبد.فیدلر جدولی را ارائه داد که نشان دهنده سبک مناسب رهبری در شرایط مختلف است:
به عنوان مثال یک رهبر متنفذ و دارای قدرت که عهده دار کاری معین است ،می‌تواند از سبک آمرانه استفاده کند(رابینز،۱۳۸۱).

تئوری مسیر – هدف

یکی دیگر از تئوری های اقتضائی است که شناخته می شود. این تئوری توسط هوس[۲] مطرح شده است. سبک رهبری در این تئوری چهار نوع است:

الف:آمرانه: مشارکت وجود ندارد و همه کاره رهبر است.

ب: حمایتی: رفتار رهبر مشفقانه است و از پیروان حمایت می‌کند.

ج: مشارکتی: تصمیمات با مشارکت کارکنان و رهبر اخذ می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:58:00 ب.ظ ]