کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 افزایش اعتماد در رابطه عاطفی
 معرفی نژاد سگ اشپیتز و ویژگیها
 راهنمای کسب درآمد در منزل
 درآمد دلاری از فریلنسینگ خارجی
 آموزش ابزار هوش مصنوعی Gemini
 تفاوت عشق و وابستگی از دید روانشناسی
 ساخت و فروش محصولات دیجیتال
 ضرورت کفش برای سگ‌ها
 ویژگیهای رابطه عاطفی پایدار
 استفاده حرفه‌ای از Leonardo AI
 ایده‌های درآمدزایی بدون سرمایه
 معیارهای مهم برای ازدواج
 محافظت از احساسات در رابطه
 رازهای انتخاب همسر مناسب
 درآمد از نوشتن مقالات آنلاین
 فروش دوره‌های آموزشی آنلاین
 تکنیک‌های نشانه‌گذاری اسکیما
 آمادگی قبل از خرید سگ
 انواع جوش و درمان در سگ‌ها
 درآمد از طراحی قالب وبسایت
 مراقبت از سگ هاسکی
 رفع لینک‌های شکسته فروشگاه اینترنتی
 یادگیری از اشتباهات رابطه عاطفی
 تبدیل شدن به حرفه‌ای در ChatGPT
 معرفی نژاد سگ دوبرمن
 خوراکیهای خطرناک برای خرگوش
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



ماده ۴۱ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان نیز دادگاه را مکلف نموده است برای مشارکت کودک در فرایند رسیدگی، بدون ورود آسیب به وی، تدابیر واقدامات مقتضی از قبیل فراهم آوردن امکان مشارکت او بدون حضور فیزیکی را اتخاذ نماید.

بند اول: همکاری­ با مرجع قضایی ­در فراهم ­آوردن امکان مشارکت کودک بزه­ دیده در فرایند رسیدگی

کودکان آسیب­پذیری بیشتری داشته و بیش از دیگران در معرض خطرات ناشی از بزه­دیدگی مجدد قرار دارند، به همین دلیل امروزه بسیاری از کشورها، شیوه های آسان­تر و منعطف­تری را برای مشارکت دادن کودکان در فرایند رسیدگی اتخاذ ‌می‌کنند. پژوهش­ها نشان می­دهد که توجه به نظر کودک در رابطه با شیوه بیان اظهارات بسیار مفید خواهد بود و به آن ها حس کنترل بر اوضاع و احساس مشارکت می­دهد(نجفی:۱۳۹۵، ۷۸).

مرجع قضایی برای تصمیم ­گیری در رابطه با شیوه مشارکت، پیش از هر چیز باید نظر کودک را در این باره جویا شود. سازمان بهزیستی می ­تواند با تشریح شیوه ­های مشارکت برای کودک و بیان نقاط مثبت و منفی هر یک از این شیوه ­ها، او را در تصمیم ­گیری یاری نمایند. سپس نظر وی را به مرجع قضایی منتقل کنند. علاوه بر این، مرجع قضایی برای تصمیم ­گیری در این خصوص، نیازمند کسب اطلاعاتی در زمینه محدودیت­ها و آسیب­هایی که بر روی اظهارات کودک تأثیر­گذار است، ‌می‌باشد. مددکاران اجتماعی سازمان بهزیستی به عنوان کارشناسانی که آموزش­های لازم را در زمینه کودکان بزه­ دیده دیده­اند، می ­توانند با ارائه نظرات تخصصی، در این مورد نیز با مرجع قضایی همکاری داشته باشند(اسکندری:۱۳۹۰، ۴۹).

روش ضبط ویدئویی اظهارات کودک و نیز انتقال اظهارات کودک به دادگاه توسط متخصصین، از شیوه­ هایی است که امروزه در بسیاری از کشورها به منظور آسان کردن مشارکت کودکان مورد استفاده قرار ­‌می‌گیرد. در این میان سازمان بهزیستی، هم در انتخاب شیوه مشارکت و هم در اجرای این روش­ها، می ­توانند تأثیرگذار باشند. برای آشنایی بیشتر با فعالیت­های مددکاران در این زمینه، در ادامه به شرح هر یک از آن ها خواهیم پرداخت.

الف. ضبط ویدئویی اظهارات کودک بزه­ دیده

در این روش اظهارات کودک بزه دیده کودک آزاری که در مصاحبه با مددکاران آموزش­دیده بیان شده، در یک نوار ویدئویی ضبط و در دادگاه پخش می­گردد. ضبط اظهارات کودک در محیطی حمایتی و صمیمی، او را از تکرار وقایع نزد مرجع قضایی معاف نموده و از آسیب­های ناشی از حضور در دادگاه در امان می­دارد. به­ علاوه، این امکان را برای مرجع قضایی فراهم می­ کند که در صورت لزوم اظهارات را چندین بار بازنگری نموده و به جزئیات آن توجه نماید. مزیت دیگر این روش، ضبط جزئیاتی است که ممکن است به مرور زمان از ذهن کودک پاک شود. در سیستم قضایی ما معمولاً فاصله بین وقوع جرم و زمان تشکیل دادگاه، چندین ماه به طول می­انجامد و در طول این مدت ممکن است کودک بسیاری از جزئیات را فراموش کند. ضبط اظهارات کودک در زمانی نزدیک به وقوع جرم می ­تواند در حفظ جزئیات واقعه مؤثر باشد. مددکاران سازمان بهزیستی برای انجام مصاحبه، باید آموزش­های لازم را در زمینه چگونگی طرح سؤالات و شیوه ­های برخورد با کودکان در سنین مختلف دیده باشند. آن ها باید اعتماد کودک را جلب نموده و محیطی را فراهم کنند که کودک در آن احساس آرامش و امنیت داشته باشد. سپس هدف از انجام مصاحبه را به شیوه­ای که برای کودک قابل فهم باشد، توضیح داده و به او یادآوری کنند که گفته­هایش ضبط می­ شود. سؤالاتی که از کودک پرسیده می­ شود، باید کوتاه و ساده باشد و او را به سمت پاسخ راهنمایی نکند. مصاحبه کننده در طول مصاحبه باید آرامش خود را حفظ نموده و از شنیدن سخنان کودک مضطرب نشود؛ زیرا هر گونه تغییر حالتی در فرد مصاحبه­کننده ممکن است کودک را از توصیف جزئیات منصرف نماید(مرادزاده و همکاران:۱۳۹۴، ۱۴).

ب. انتقال اظهارات کودک بزه­ دیده به دادگاه

امروزه در برخی از کشورها از جمله ایالات متحده، برای متخصصین بی­طرف این امکان وجود دارد که با کودکی مصاحبه نموده و سپس اظهارات وی را در دادگاه بازگو کنند. علت اتخاذ این روش این است که گاهی کودکان به دلایلی از جمله سن کم، سطح پایین قابلیت ­های زبانی و مهارت­ های حافظه، مشکلات تمرکز، کم­رویی و … توانایی بیان اظهارات حتی به صورت ضبط ویدئویی را نیز ندارند(لاندمن:۱۳۸۲، ۱۴۲).

در این صورت سازمان بهزیستی می ­تواند به یاری کودک آمده، به عنوان فردی آموزش­دیده که هم برای کودک و هم برای دادگاه قابل اعتماد است، اظهارات کودک و نظرات وی را به دادگاه منتقل نمایند و بدین ­وسیله امکان مشارکت کودکان بدون حضور فیزیکی در جریان رسیدگی را فراهم آورند.

بند دوم: ایجاد آمادگی در کودک بزه­ دیده برای مشارکت در فرایند رسیدگی

کودکانی که به عنوان بزه­ دیده کودک آزاری وارد سیستم قضایی می­شوند به خصوص کودکانی که مجبور به حضور در دادگاه هستند، آسیب­دیدگی های مضاعفی را تجربه ‌می‌کنند. این مسأله یکی از عواملی است که باعث می­ شود کودکان بزه­ دیده خود را از چشم نظام عدالت کیفری پنهان نموده و تحمل رنج­های ناشی از بزه­دیدگی را، به ورود به سیستم ناآشنا و ارعاب­آور قضایی ترجیح دهند. یکی از تدابیری که امروزه در برخی از کشورها برای رفع این مشکل اندیشیده­ شده است، برنامه ­های مربوط به آماده کردن کودک برای مشارکت در فرایند کیفری و حضور در دادگاه است. هدف از اجرای این برنامه­ ها، تلاش در جهت کاهش آسیب­های بالقوه­ای است که به­ دلیل درگیر شدن کودکان در نظام عدالت کیفری ایجاد می­ شود(توجهی:۱۳۸۹، ۶۲۵).

برای آشنایی بیشتر با اقدامات مربوط به آماده ­سازی کودکان، در این قسمت از بحث، به بررسی مؤلفه­ های اصلی آن که با توجه به برنامه ­های اجرایی تنظیم گردیده است خواهیم پرداخت. این مؤلفه­ ها عبارتنداز: آموزش و اطلاع­رسانی درباره فرایند رسیدگی، کاهش استرس کودکان و همراهی­کردن کودکان در دادگاه. پیش از ورود به بحث باید توجه داشت که برای آماده­کردن کودک، لازم نیست کلیه برنامه­ ها را ‌در مورد وی اجرا نمود؛ بلکه باید هر کودک را به صورت جداگانه ارزیابی کرده و با درنظرگرفتن نیازها و دغدغه­ های وی، برنامه ­های لازم برای آماده­شدن او را تنظیم نمود. مددکار اجتماعی سازمان بهزیستی با مصاحبه ­هایی که با کودک بزه­ دیده و خانواده وی انجام می­دهد، می ­تواند نیازها و نگرانی­های آن ها را دریابد و برنامه ­های خود را بر روی این نیازها متمرکز سازد(اسکندری:۱۳۹۰، ۵۸).

الف آموزش و اطلاع­رسانی درباره فرایند رسیدگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 06:05:00 ب.ظ ]




۱-۵-۱-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از فرد افسرده، فردی است که توسط روانپزشک، تشخیص افسردگی دریافت کرده باشد و در پرسشنامه افسردگی بک نمره بالاتر از ۳۰ کسب کرده باشد؛ ضمنا نمره پایینی در پرسشنامه اضطراب کسب نماید.

۱-۵-۲- اضطراب:

۱-۵-۲-۱- تعریف مفهومی: اضطراب به منزله­ بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد درحدی اعتدال­آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان پاسخی سازش­یافته تلقی می­ شود. فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه ای مواجه کند. به عبارت دیگر ‌می‌توان چنین گفت که اضطراب در پاره ای از مواقع، سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می­ کند. بالعکس اضطراب مرضی نیز وجود دارد؛ چراکه اگر حدی از اضطراب می ­تواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه ‌می‌کنند، اما این حالت ممکن است جنبه­ مزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها نمی­ توان پاسخ را سازش­یافته دانست، بلکه باید آن را به منزله­ منبع شکست، سازش­نایافتگی و استیصال گسترده ­ای تلقی کرد (دادستان،۱۳۷۸).

چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSMIV) اختلال اضطراب فراگیر را اضطراب و نگرانی شدید ‌در مورد چندین رویداد یا فعالیت تعریف می­ کند که در اکثر روزها حداقل به مدت ۶ ماه دوام داشته باشد. کنترل نگرانی مشکل است و علایم جسمی نظیر تنش عضلانی، تحریک­پذیری، اشکال در خواب و بیقراری با آن همراه است. اضطراب متمرکز بر خصوصیات یک اختلال دیگر محور۱ نیست، ناشی از مصرف مواد یا بیماری طبی عمومی نمی ­باشد و فقط در جریان یک اختلال خلقی یا روانی ظاهر نمی­گردد، از لحاظ ذهنی ناراحتی­برانگیز است و در زمینه ­های مهم زندگی شخص اختلال ایجاد می­ کند (پورافکاری،۱۳۸۱).

۱-۵-۲-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از فرد مضطرب، فردی است که توسط روانپزشک، تشخیص اختلال اضطراب فراگیر را دریافت کرده و در پرسشنامه­ اضطراب اشپیلبرگر، نمره­ی بالاتر از ۵۳ کسب کند؛ همچنین نمره پایینی در پرسشنامه­ افسردگی به دست آورد.

۱-۵-۳- مؤلفه­ های ذهن­آگاهی:

۱-۵-۳-۱- تعریف مفهومی: کابات ـ زین[۱۴](۱۹۹۰) ذهن­آگاهی را به عنوان آگاهی غیرقضاوتی لحظه به لحظه تعریف می­ کند. او در سال ۱۹۹۴، توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیرقضاوتی را ذهن­آگاهی می­داند و در سال ۲۰۰۳ تعریف خود را کامل­تر نموده و ذهن­آگاهی را نوعی از آگاهی می­داند که از طریق توجه به اهداف در زمان حاضر و بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار می­گردد پنج مؤلفه­ی ذهن­آگاهی عبارتند از: مشاهده (داشتن توجه دقیق به پدیده ­ها و محرک‌های درونی و بیرونی)، توصیف (توصیف کردن پدیده­هایی که در حیطه­ آگاهی قرار می­ گیرند)، عمل توأم با آگاهی (عطف کامل توجه به فعالیت در حال انجام به جای عمل به شکل خودکار)، عدم قضاوت (قضاوت نکردن درباره تجارب جاری) و عدم واکنش­پذیری (واکنش نشان ندادن به احساسات در حال وقوع) (مور و مالینوسکی[۱۵]،۲۰۰۸).

۱-۵-۳-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش مؤلفه­ های ذهن­آگاهی با بهره گرفتن از پرسشنامه پنج مؤلفه ذهن آگاهی[۱۶] (FFMQ) مورد سنجش قرار می­ گیرند.

۱-۵-۴- مؤلفه­ های صبر:

۱-۵-۴-۱- تعریف مفهومی: صبر، واژه­ای است عربی که در لغت به معنای شکیبایی و خودداری است. این کلمه، بیان­کننده­ حالتی است از پایداری و خودداری از هر گونه عمل نسنجیده­ای در مقابل سختی­ها، فشارها، مشکلات، مصیبت­ها و نوعی پایداری درونی است برای کنترل واکنش­های تند عصبی(تمری،۱۳۸۹).

پنج مؤلفه­ی صبر عبارتند از: متعالی شدن، درنگ، شکیبایی، رضایت و استقامت. متعالی شدن عبارت است از تحمل سختی­ها و صبور بودن در مصایب و ناملایمات جهت دستیابی به هدف و رسیدن به قرب الهی و رشد معنوی. شکیبایی به معنای بردباری و تحمل مصایب و تاب­آوری در مقابل سختی­ها ‌می‌باشد. مؤلفه­ی رضایت، به پذیرش وضع موجود و قبول آنچه که فرد در آن قرار دارد اطلاق می­گردد. مؤلفه­ی استقامت به معنای پایداری و ثبات در انجام امور و مداومت در کار و فعالیت ‌می‌باشد و مؤلفه­ی درنگ به ایجاد وقفه در مقابل خواسته ­ها و کنترل­پذیری امیال درونی اطلاق می­ شود (خرمایی،۱۳۸۹).

۱-۵-۴-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش مؤلفه­ های صبر با بهره گرفتن از پرسشنامه­ مؤلفه­ های صبر مورد سنجش قرار می­ گیرند.

فصل دوم

چهارچوب نظری

و پیشینه پژوهش

۲-چارچوب نظری و پیشینه­ پژوهش

۲- ۱-مبانی نظری

۲-۱- ۱-افسردگی

در بین افرادی که بخاطر مشکلات روانشناختی کمک می­طلبند، افسردگی مشکل شایعی است. دو ویژگی اختصاصی افسردگی عبارتند از: خلق ناشاد[۱۷](افسردگی، غم، اندوه، ناامیدی، ناراحتی یا نگرانی) و فقدان علاقه و لذت (در تقریباً همه فعالیت‌های عادی و سرگرمی­های فرد). تشخیص افسردگی مستلزم وجود دست کم یکی از این دو ویژگی است؛ بعلاوه دست کم چهار مورد از رفتارها یا احساسات زیر باید وجود داشته باشد: کم­اشتهایی یا تغییر وزن، اشکال در خوابیدن، فقدان نیرو، آشفتگی روانی ـ حرکتی یا افزایش کندی پاسخ، خستگی یا فقدان انرژی، سرزنش خود یا احساس گناه نابجا، شکایاتی از ناتوانی در تفکر به طور روشن یا تمرکز حواس، و افکار دائمی مرگ یا خودکشی یا آرزوی مردن (ساراسون و ساراسون،۱۳۸۳).

نظریه­ های مختلفی درباره علت افسردگی وجود دارد. نظریه­ های زیستی فرض ‌می‌کنند که علت افسردگی در ژنها یا در بعضی بدکارکردی­های فیزیولوژیایی نهفته است که احتمال دارد اساس وراثتی داشته یا نداشته باشد. اگرچه عوامل ژنتیکی بسیاری در افسردگی مهم به نظر می­رسند، مکانیسم دقیق اینکه چطور افسردگی به ارث برده می­ شود روشن نیست. همچنین طبق فرضیه مونوآمین، فقدان نورآدرنالین یا سروتونین یک عامل علّی در افسردگی است. گیرنده ­ها ممکن است شدیداًً حساس باشند، باعث شوند بدن سطوح پایینی از مونوآمین­ها را تولید کند یا افسردگی ممکن است ناشی از ضعف در نظم سیستم انتقال­دهنده عصبی باشد.

نظریات روان­پویشی افسردگی بر احساسات ناهشیار و واکنشها به شرایط جدید بر پایه آنچه قبلاً در زندگی رخ داده است تأکید ‌می‌کنند. نظریات یادگیری فرض ‌می‌کنند که افسردگی به فقدان تقویت وابسته است. نظریات شناختی افسردگی بر این عقیده مبتنی هستند که تجارب یکسان ممکن است دو فرد را به طور کاملا متفاوت تحت تأثیر قرار دهد؛ زیرا آن ها درباره موقعیت‌ها، شناخت­های متفاوتی دارند. بر طبق گفته بک (۱۹۸۲) ، افسردگی به بهترین نحوی می ­تواند به عنوان مثلث شناختی از افکار منفی ‌در مورد خود و موقعیت و آینده توصیف شود.

افرادی که افسرده هستند به نظر می­رسد در کنترل محیط خود احساس درماندگی ‌می‌کنند. آن ها به عنوان نتیجه­ای از موقعیت­هایی که قبلا با آن مواجه ‌شده‌اند ممکن است یاد بگیرند که ناتوان باشند. این مفهوم به درماندگی آموخته شده مصطلح گشته است (ساراسون و ساراسون، ۱۳۸۳).

۲-۱-۲- اضطراب منتشر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




همان‌ طور که در تعاریف آمده است ، گروه درمانی باید بر اساس اصول و چهار چوب نظری خاص انجام شود. از این رو انواع مختلفی از روان درمانی های گروهی داریم (و اندر کولک [۹۷]۱۹۷۵) . به طور مثال به روان تحلیل گری گروهی [۹۸]، گروه تحلیل [۹۹]، روابط متقابل – گروه درمانی گشتالتی – ‌گروه‌های رویارویی [۱۰۰](‌بر اساس نظریه راجرز ) گروه عقلانی – هیجانی ، رفتار درمانی گروهی ، شناخت درمانی گروهی ، شناخت درمانی گروهی و اخیراً گروه درمانی شناختی رفتاری اشاره کرد (کاپلان و شادوک ، ۱۹۹۸ ) .

مزیت های روان درمانی گروهی

عمده ترین مزیت های گروهی ، پیوستگی به بینش و یادگیری ناشی از تعامل ، عمومیت به معنی داشتن درد مشترک امید به درمان ، نوع دوستی و کمک به یکدیگر ، یادگیری مشاهده ای ، تسهیل تخلیه هیجانی ، خود افشاگری و رشد مهارت های اجتماعی هستند (بلاچ ، ۱۳۷۴) .

اعضای گروه در نتیجه عامل تعامل با یکدیگر و از طریق خود افشاگری ، دریافت حمایت ، همدلی ، و کمک از سوی دیگر اعضاء و همچنین احساس داشتن درد مشترک می‌توانند ‌در مورد خود و مسائلشان به فهم و بینش عمیق تر دست یافته و بهتر با آن کنار آیند . همچنین فرد می‌تواند از طریق یادگیری مشاهده ای ، با افرادی که موفق ترند همانند سازی کرده و الگوهای مثبت رفتاری و فکری آن ها را بیاموزند ضمن این که موقعیت گروهی موجب فراهم آوردن فرصتی برای رشد مهارت های اجتماعی می شود .

اتکینسون (۱۹۰۴) معتقد است با کمک روان درمانی گروهی درمان جو می‌تواند مشکلات خود را در حضور دیگران حل کند . و ببیند که دیگران در برابر رفتارش چگونه واکنش می‌کنند و هنگامی که روش های پاسخ دهی قدیمی وی رضایت بخش نیست روش های تازه ای را به کار گیرد .

رویکرد گروه درمانی

رویکردهای مختلف گروه درمانی محصول نظریه های مختلف هستند و در توصیف گروه درمانی از زبان های نظری متفاوتی استفاده می شود . رویکردهای نسبتا مطرح در گروه درمانی عبارتند از گروه درمانی روان کاوانه ، نمایش روانی تحلیل تبادلی ، ‌گروه‌های گشتالتی ، رفتار درمانی گروهی ، شناخت درمانی گروهی و ‌گروه‌های شناختی – رفتاری .

درمان شناختی رفتاری

امروزه درمان شناختی – رفتاری (CBT ) جایگاه نخست را در درمان روان شناختی بسیاری از بررسی های کنترل شده نشان داده شده است (بک ۱۹۸۹ – به نقل از قاسم زاده ۱۳۸۲) .

درمان شناختی – رفتاری درصدد صلاح و تغییر الگوهای تفکر است که در مشکلات بیمار نقش دارند . این فنون از حمایت تجربی قابل توجهی برخوردارند و جزء موثرترین مداخلات روان شناختی هستند . در طی سه دهه ی اخیر ، افزایش قابل توجهی در علاقه به درمان شناختی – رفتاری دیده شده است که می توان دلایل زیر را برای آن ذکر نمود .

    1. شواهد زیادی حاکی از آن است که اثر بخشی درمان شناختی – رفتاری برای مشکلات خاص روانی شامل مشکلات با بروز بالا همچون افسردگی و اختلالات اضطرابی بسیار زیاد است .

    1. درمان شناختی – رفتاری ، درمانی مختصر است و می‌تواند به صورت گروه درمانی استفاده شود ‌بنابرین‏ از درمان های مشابه از نظر اقتصادی با صرفه تر است .

    1. درمان (CBT) در دامنه وسعی از مشکلات روانی متعدد به کار گرفته شده و با موفقیت های بسیاری همراه بوده است از این رو به طور چشم گیری در موقعیت های مشاوره و روان درمانی کاربرد دارد

  1. درمان شناختی – رفتاری ، یک سیستم درمانی است که فنون اختصاصی بسیار زیادی را در بر می‌گیرد که محققین و درمان گران پیوسته آن را در پژوهش های خود مورد بررسی قرار می‌دهند و در درمان آن ها استفاده می‌کنند . (ا. دوناهو وای . فیشر ، ۲۰۰۲ به نقل از مسعودی ، ۱۳۸۶) .

شناخت از مباحث عمده در زمینه رشد انسان تلقی می شود . این واژه مفهوم جامع و گسترده ای است و به فعالیت های ذهنی ای اطلاق می شود که در اکتساب ، پردازش ، سازمان بندی و استفاده از دانش دخالت دارد . واژه شناخت این فرآیندهای عمده را در بر می‌گیرد : کشف کردن ، تعبیر و تفسیر ، رده بندی ، به خاطر آوردن اطلاعات، ارزیابی مفاهیم، استنتاج اصول و استنباط قوانین، به تصور در آوردن امکانات ، ایجاد راهبرد ها ، خیال پردازی و رویا (ماسن ، ۱۳۷۰) .

کلمه شناخت در مفهوم بسیار کلی آن به همه فرایند ها و مکانیسم هایی اطلاق می شود که تفکر را ممکن می‌سازند . محتویات و محصولات این فرایندها یعنی خود نیز از اجزاء شناخت محسوب می‌شوند .

رفتار[۱۰۱]واژه کلیدی دیگر در این پژوهش می‌باشد ساده ترین تعریفی که می توان از رفتار به دست داد این است که رفتار یعنی عملی که از فرد به دست می‌دهد و یا سخنی که بر زبان می آورد ، اما در روان شناسی رفتاری ، این اصطلاح دقیق تعریف می شود : « هر فعالیتی که ارگانیسم انجام می‌دهد و به وسیله یک ارگانیسم دیگر یا یک ابزار اندازه گیری ، قابل مشاهده یا ارزیابی است (سیف ، ۱۳۷۷) .

« شناخت درمانی» یک سیستم روان درمانی است که می کوشد از طریق ایجاد تغییر در تفکر معیوب و باور های ناسازگارانه ای که زیر بنای واکنش های هیجانی را تشکیل می‌دهند ، واکنش های هیجانی و رفتاری خود آسیب زننده را کاهش دهند (کارول ، ۱۳۸۱) .

رفتار درمانی شناختی شامل روش های گوناگونی است که وجه مشترک همه ی آن ها تأکید بر نقش فرآیندهای شناختی و رفتاری در شکل گیری و تدوام اختلال های روانشناختی است . در این رویکرد درمانی با بهره گیری از شیوه های آزمایشی مبتنی بر رفتار گرایی و شناخت گرایی و به درمان و بهبود الگوهای پاسخ دهی پرداخته می شود .

همچنین در رفتاری درمانی شناختی بر کاهش فراوانی و شدت پاسخ های سازش نیافته درمان جویان و آموزش مهارت های نوین شناختی و رفتاری در راستای کاهش رفتار های ناخواسته و افزایش رفتار های سازش یافته تر تأکید می شود (عابدی ، خدایاری فر و محمدی ، ۱۳۸۲ ؛ به نقل از زراب ، ۱۳۷۴ ).

درمان شناختی رفتاری یک درمان مشکل مدار است . هدف درمان این است که نگرش های خود محکوم کننده را کاهش دهد و اسناد های مثبت را افزایش داده و مهارت های مقابله ای را بهبود بخشد به عبارت دیگر ، درمان شناختی – رفتاری مداخله ای است که تغییرات رفتاری وهیجانی را به وسیله ی آموختن شیوه های جدید مقابله و شناخت افکار به شیوه مشکل مدارانه در فرد به وجود می آورد (سادو ک[۱۰۲] و سادو ک ، ۲۰۰۰) .

تاریخچه و تکامل درمان شناختی – رفتاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




روان انسان هم تابع عوامل عضوی، روانی و اجتماعی و ارتباط عوامل مذکور با یکدیگر می‌باشد. به عبارت دیگر محیط طبیعی و محیط انسانی تنظیم کننده سلامت روان است و مقصود از محیط طبیعی عوامل هادی مثل بهداشت، آنان برای حفظ و سلامت روان خود می باید از جهات مختلف روانی دقیقاً تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد.

نقش خانواده در تامین سلامت روان:

پایه های ریشه روانی و رفتار اجتماعی کودکان و احساس ایمنی و ارضای عاطفی در سال‌های نخستین کودکی پایه ریز ی می‌گردد اولین محیط اجتماعی برای انسان خانواده است که درآن شخصیت هر فرد پایه گذاری می شود و خانواده دو امر مهم را برعهده دارد یکی ساخت فرد به عنوان یک انسان و دیگری انتقال میراث انسان‌ها به نسل بعدی است. درخانواده افراد تشریک مساعی می‌کنند. تحت تاثیر یکدیگر قرار می گیرند و موجبات نمودپیشرفت شخصیت کلیه افراد در خانواده فراهم می شود. خانواده می بایست کانون گرم و محبت آمیز به وجود آورد و زندگی خود را بر مبنای محبت و پذیرش، احترام متقابل و زندگی مسالمت آمیز بنا کند. زیرا خانه اولیه مرکز آموزش اخلاقی، تربیتی ،اقتصادی، مذهبی،هنری و بهداشتی انسان است، عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد آنان را با کمبود های عاطفی و مشکلات روانی گوناگون روبرو می‌سازد و احتمال اینکه این کودک در آینده به اختلالات رفتاری و روانی خانواده، انگیزه اصلی آشفتگی های روانی و نشر ‌خوبی‌های مثل عصیان های جوانی فحشا و اعتیاد دانسته شده است.

نظریات مرتبط با سلامت روانی:

جامعه شناسان و روان شناسان بصیرت ها و رهنمودهای عمده ای را برای مطالعه سلامت روانی ارائه داده‌اند و سلامت روانی را یک مورد مهم می دانند بر نظریات برخی از آن ها به طور اختصار اشاره می‌کنیم:

نظریه ی زیگموند فروید:

به عقیده فروید ویژگی های خاصی برای سلامت روانشناختی ضرورت دارد. نخستین ویژگی هشاری (خود آگاهی) است. بعضا هر آنچه که ممکن است در ناهشیاری (ناخودآگاهی) موجب مشکل شود بایستی خودآگاه شود. وا پس زنی های ناخودآگاه و غیر ضروری بایستی دگرگون شوند و انرژی صرف شده برا ی نگهداری آن ها در ناخودآگاه بایستی به « من» باز گردانیده شود. تجارب کودکی ناخودآگاه بایستی گشوده شوند و از این طریق به فردکمک شود تا شیوه ارضای کودکانه را رها نماید. درنهایت، خود آگاهی حقیقی ممکن نیست مگراینکه کنترل غیرواقعی و غیر ضروری یازاید « من برتر» درهم شکسته شود. زیرا گنجایش ناخودآگاه من برتر بازتابی از این تحریم ها، ممنوعیت و ایده ال های والدین فرد است و این مسایل در انسان نوعی احترام غیرمنطقی و انعطاف پذیر جایگزین وجدان سخت گیر و اخلاقی می شود. این بدین معنی نیست که اگر کنترل‌های ناخود آگاه من برتر تضعیف شوند و خواسته های واپس رانده خودآگاه شوند می‌توانیم زندگی لذت آوری را شروع کنیم. خود آگاهی لذت طلبی نیست، خودآگاهی عنصر اصلی سلامت روانشناختی است و در شخص بالغ نتیجه واپس زنی تمایلات غریزی جایگزین محکومیت آن ها می شود. به نظر فروید خود آگاهی برای سلامت روانشناختی کفایت کننده نیست. در نتیجه فرد بیگانگی منطقی از علاقمندی ها و اشتقیاقات عمومی را معیار نهایی سلامت روانشناختی می‌داند(کورسینی[۵۸]، ۱۹۷۳).

نظریه ی آدلر:

بنا بر نظریه آدلر فرد برخودار از سلامت روانشناختی، توان و شهامت یا جرات عمل کردن را برای نیل به اهدافش دارد. چنین فردی جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد. فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست. فرد دارای سلامت روان مطمئن و خوش بین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آن ها می‌کنند(کورسینی، ۱۹۷۳). فرد دارای سلامت روان به نظر آدلر روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و ‌گروه‌های اجتماعی به درستی می شناسد. فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است. عالی ترین هدف شخصیت سالم به عقیده آدلر تحقق «خویشتن» است. فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خویش می پردازد و اشتباهاتش را برطرف می‌کند. چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آن ها. آفرینش گری ‌و ابتکار فیزیکی از دیگر ویژگی‌های سلامت روانشناختی است. فرد سالم از اشتباهات اساسی پرهیز می‌کند و اشتباهات اساسی شامل تعمیم افراطی، اهداف نادرست و غیر ممکن، درک نادرست و توقع بی مورد از زندگی، تقلیل یا انکار ارزشمندی خود، ارزش‌های و باورهای غلط می‌باشد. فرد سالم دارای علاقه اجتماعی و میل به مشارکت اجتماعی است. چنین فردی سعی در کاستن عقده حقارت خود دارد و به دنبال غلبه و چیرگی بیشتر بر بی جراتی است و در نهایت چنین فردی موفق می شود که انگیزه ها نامطلوب خود را دگرگون سازد(کورسینی، ۱۹۷۳).

نظریه ی سالیون[۵۹]:

ویژگی های سلامت روانشناختی از دیدگاه وی عبارتند از:

۱-شخصیت برخورد از سلامت روانشناختی«انعطاف پذیری» است و با توجه به موقعیتهای بین فردی نوین، در روابط اش با دیگران به طور متناسب تغییر پذیر است. ۲-فردسالم قادر به تمایز گذاری بین افزایش و کاهش«تنش» است و رفتار او در جهت کاهش تنش معطوف می شود. ۳-به گفته سالیون شخصیت سالم بایستی بنا به گفته چارلز اسپیرمن در حال«آموزش و فراگیری روابط و ارتباطات»می‌باشد.۴- زندگی شخص برخوردار از سلامت روان، دارایی جهت یافتگی است. بدین معنی که امیالش را به نحوی یکپارچه می‌سازد که منجر به رضایتمندی شود یا اضطراب او را نسبتاً کم کند یا از بین ببرد. ما برای این شخصیت سالم کسی است که دستگاه روانی او حداقل تنش را داشته باشد و چنین فردی معمولاً روابط اجتماعی انعطاف پذیر، واقعی و اعتماد آمیز دارد(سالیوان، ۱۹۵۳).

نظریه ی کارل راجرز[۶۰]:

به عقیده راجرز آفرینندگی مهمترین میل ذاتی انسان سالم است همه چنین شیوه ای خاصی که موجب تکامل و سلامت فرد می شود و به میزان قسمتی بستگی دارد که کودک در شیرخوارگی دریافت ‌کرده‌است. ارضای توجه مثبت غیر مشروط و دریافت غیر مشروط محبت تأیید دیگران برای رشد و تکامل سلامت روانی افراد با اهمیت است. شخصیت های سالم فاقد نقاب، ماسک هستند و با خودشان رو راست هستند. چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند.

به عقیده راجرز اساسی ترین خصوصیت سالم زندگی هستی دارا است یعنی آماده است که در هر تجربه ساختاری را در یابد و بر اساس مقتضیات تجربه لحظه بعد ی به سادگی دگرگون شود. انسان سالم به ارگانیزم خودش اعتماد می‌کند. هر چه سلامت روان انسان بیشتر باشد آزادی عمل و انتخاب بیشتری را احساس و تجربه می‌کند، انسان سالم محدودیت فکری و عمل خویشتن را آزادانه انتخاب می‌کند. انسان سالم آفرینش گری دارد زیرا انسان خلاق با محدودیت های اجتماعی و فرهنگی هماهنگی و سازش منقعلانه ندارد، تدافعی نیست و به تمجید وستایش دیگران نیز دلخوش نمی کند.

نظریه ی آلبرت الیس[۶۱]:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




برایان ترنر

ترنر نوعی از نظریه شهروندی را توسعه داده است که ساکنین اولیه، قومیت و ملی گرایی را در قالبی از شهروندی مدرن گنجانده است. او در نظریه خود از منابع اقتصادی چشم پوشی نموده و منابع فرهنگی مانند آموزش، دانش، مذهب و زبان را مورد توجه قرار داده است. برایان ترنر در یک نظریه توسعه یافته از شهروندی نظریه تضاد را با تمرکز ضمنی بر جنبش های اجتماعی مورد نظر قرار می‌دهد. او جنبش های اجتماعی را به عنوان نیروهای پویایی در نظر می‌گیرد که حاصل آن توسعه حقوق شهروندی بوده است. در حالی که مارشال واحدهای تجاری را به عنوان ‌گروه‌های فشار در نظر می‌گیرد که شهروندی را به توده مردم گسترش می‌دهد و تضاد را گاهی اوقات آن هم ‌در مورد توسعه حقوق خصوصی در نظریات خود مورد توجه قرار می‌دهد، اما در نظریه برایان ترنر تضاد نقش پررنگ تری را ایفا می‌کند و عامل کلیدی در توسعه شهروندی به شمار می‌آید(آوازه، ۱۳۸۹: ۴۲).

موضوع شهروندی نه تنها برای سیستم های بهداشتی- درمان، نهادهای آموزشی و دولت رفاه بلکه در مباحث جامعه شناسی نظری در ارتباط با شرایط یکپارچگی و همبستگی اجتماعی نیز اهمیت دارد. اما توجه وسیعی به تلاش و مبارزه اجتماعی نشانه یک جنبه انتقادی از رشد تاریخی شهروندی است (آوازه، ۱۳۸۹: ۴۲).

ترنر در تحلیل انواع شهروندی گفته است که دو جنبه وجود دارد: یکی عمومی/ خصوصی در فرهنگ غربی و دیگری موضوع شهروندی فعال/ منفعل می‌باشد (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه، ۱۳۸۹: ۴۲).

در واقع، ترنر یک طرح تکمیلی و تجربی برای مطالعه شهروندی ارائه داده است که می توان آن را مبنایی برای «رویکرد جامعه شناسی تجربی شهروندی» تلقی کرد. در طرح ترنر پدیده شهروندی با چند مؤلفه‌ جامعه شناسی تحلیل و تبیین می شود.

الف) شکل اجتماعی شهروندی: اینکه شهروندی از بالا به پایین یعنی از دولت به سمت جامعه شکل گرفته است، یا از پایین به بالا یعنی از جامعه و نهادهای مدنی به سمت دولت.

ب) قلمروی اجتماعی شهروندی: شهروندی بیشتر متمایل به شکل گیری در حوزه عمومی بوده یا خصوصی.

ج) گونه اجتماعی شهروندی: مشارکت شهروندی بیشتر حالت فعال دارد یا منفعل.

د) محتوای اجتماعی شهروندی: اینکه شهروندی عمدتاً و در عمل ناظر به ایفای وظایف، تکالیف، مسئولیت ها و تعهدات شهروندی بوده است یا معطوف به حقوق و امتیازات شهروندی.

و) نیروهای اجتماعی شهروندی: یعنی اینکه کدام دسته از نیروهای اجتماعی یا طبقات و ‌گروه‌های اجتماعی در شکل گیری شهروندی تاثیرگذار بوده اند.

ه) ترتیبات اجتماعی شهروندی: یعنی اینکه چه نهادسازی ها و بسترسازی هایی برای تحقق و تقویت شهروندی صورت گرفته است. (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه:۴۳).

ترنر با ترکیب دو جنبه شهروندی (عمومی/ خصوصی) و تمایز (بالا/ پایین) یک مدل خود ساخته از زمینه‌های سیاسی چهارگانه و نهادینه شده حقوق شهروندی ارائه می‌دهد. ترنر در این مدل دولت را، که حقوق شهروندی را از بالا توزیع می‌کند، از موقعیتی حقوقی متمایز می‌کند که توسط مردم از پایین به دست آمده است.

او تفاوتی بین حوزه عمومی و خصوصی قائل می شود و با این تحلیل چهارگونه شهروندی را از هم متمایز می‌سازد. او معتقد است که مارشال اگرچه یک نوع شناسی از حقوق شهروندی ارائه می‌کند، اما توجهی به گونه های منفعل شهروندی نشان نداده است. گونه های مختلف شهروندی ترنر به شرح زیر است:

    • گونه شهروندی منفعل را معرفی می‌کند که از مختصات سنت شهروندی آلمان است. امتیازات توسط دولت از بالا توزیع می شود. شهروندی در اینجا بر پایه ای از ارتباط منفعل با دولت قرار گرفته است زیرا که متاثر از عمل و کنش دولت است. در آلمان تأکید بر بخش خصوصی (خانواده، مذهب و فرد) با این دیدگاه نسبت به دولت ترکیب شده که دولت را به عنوان تنها مرجع اقتدار می بیند (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه:۴۴).

    • گونه فعال شهروندی: با تأکید بر حقوقی است که از پایین و از طریق تلاش تاریخی برای در هم شکستن انحصار قانونی سیاسی جوامعی است که نظام اجتماعی آن بر حسب وراثت قشربندی شده است. در فرانسه مفهوم انقلابی از شهروندی فعال با تعرض به حوزه خانواده، مذهب و زندگی خصوصی شکل گرفته است.

  • گونه فعال شهروندی با تأکید بر حقوقی پدید آمده که از پایین و به عنوان نتایج کشمکش با دولت به دست آمده است و در عین حال بر فردگرایی استوار است (ترنر، ۱۹۹۴؛ به نقل از آوازه:۴۴).

به زعم پرویز پیران برای احساس شهروندی اشاره به چند عامل مختلف و در عین حال به هم مرتبط لازم است؛ نخست این که این امر یک خصیصه درونی شده[۱۵] به عنوان بخشی از جامعه پذیری است که نشان دهنده انصاف[۱۶]در تمامی امور همراه با پذیرش مردم به منزله همشهری است که بدین ترتیب احترام به حقوق آن ها را در پی دارد. دوم این که این موضوع امریست بیرونی[۱۷] که حاکی از وظایف و حقوق است. وی در توضیح باورهای درونی شده، آن ها را مهم نبودن جنسیت، نژاد، طبقه، منزلت اجتماعی و غیره می‌داند. و هم چنین این که آیا افراد به عنوان شهروند صرف نظر از موضوع یا زمینه، حساس بودن یا نبودن، وجود یا عدم وجود تضاد یا دلبستگی با دیگران در زمینه‌های گوناگون به منزله شهروندان برابر رفتار می‌کنند. سپس وی از جنبه‌های رفتاری یعنی عمل به شهروندی به عنوان عامل دوم بحث می‌کند (نبوی و همکاران، ۱۳۸۵ :۹۶).

هابرماس

نظریه شهروندی هابرماس عبارتند از: کنش متقابل، برقراری روابط شخصی، توانایی سخن گفتن، تلاش برای تفاهم، کوشش جهت توافق و پیگیری عمل هماهنگ (نجاتی حسینی، ۱۳۸۵: ۱۴).

حقوق بشر چهره ای دوگانه دارد و همزمان به اخلاق و حقوق هر دو می نگرد. محتوا و ارزش اخلاقی حقوق بشر نیز شکل هنجار حقوقی به خود می‌گیرد. حقوق بشر به مثابه ارزش اخلاقی به هر موجودی که واجد صورت انسانی است ارجاع دارد؛ اما به مثابه هنجار حقوقی تا آنجا از فرد فرد اشخاص حمایت می‌کند که این اشخاص به جامعه حقوقی خاصی یعنی شهروندان دولت ملت معینی تعلق دارند. اما از آن جا که این ارزش‌ها و هنجارهای حقوقی شهروندی باید از اعتباری نامحدود برای کلیه اشخاص برخوردار باشند (هابرماس، ۱۳۸۱: ۲۳).

وجوه فعال شهروندی از دیدگاه هابرماس «عضویت کسب شده[۱۸]» می‌باشد. در این معنا شهروندی مستلزم مشارکت فعال و جذب شدن فرد در جامعه ای است که هویت او را می‌سازد. لیبرال ها بر عضویت دریافت شده و اجتماعگرایان برعضویت کسب شده، تأکید دارند (فیترپتریک، ۱۳۸۱: ۱۳۱).

هدف های آموزش شهروندی را باید حول سه محور آموزش مسئولیت اجتماعی و اخلاقی، آموزش فعالیت‌های اجتماعی و آموزش سواد سیاسی دانست (خاکپور و بیگی، ۱۳۹۰: ۷۱).

تعریف شهروندی به صورت یک فرایند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]