کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 افزایش اعتماد در رابطه عاطفی
 معرفی نژاد سگ اشپیتز و ویژگیها
 راهنمای کسب درآمد در منزل
 درآمد دلاری از فریلنسینگ خارجی
 آموزش ابزار هوش مصنوعی Gemini
 تفاوت عشق و وابستگی از دید روانشناسی
 ساخت و فروش محصولات دیجیتال
 ضرورت کفش برای سگ‌ها
 ویژگیهای رابطه عاطفی پایدار
 استفاده حرفه‌ای از Leonardo AI
 ایده‌های درآمدزایی بدون سرمایه
 معیارهای مهم برای ازدواج
 محافظت از احساسات در رابطه
 رازهای انتخاب همسر مناسب
 درآمد از نوشتن مقالات آنلاین
 فروش دوره‌های آموزشی آنلاین
 تکنیک‌های نشانه‌گذاری اسکیما
 آمادگی قبل از خرید سگ
 انواع جوش و درمان در سگ‌ها
 درآمد از طراحی قالب وبسایت
 مراقبت از سگ هاسکی
 رفع لینک‌های شکسته فروشگاه اینترنتی
 یادگیری از اشتباهات رابطه عاطفی
 تبدیل شدن به حرفه‌ای در ChatGPT
 معرفی نژاد سگ دوبرمن
 خوراکیهای خطرناک برای خرگوش
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



دادگاه های فدرال، دو چالش اولی را با وارد کردن اصول مشترک قانونی دولت در قوانین فدرال، حل کرده‌اند. البته این مسئله نباید تعجب آور باشد. از آنجائی که دادگاه هایی که قوانین مسئولیت جانشین را با جوامع فدرالی وفق می‌دهند، عموما با خودداری از حفظ ظاهر که ممکن است اهداف قوانین مربوطه را تحلیل ببرند، این کار را انجام می‌دهند، دادگاه های فدرال آمده اند تا از اصول دادگاه های دولتی به طور یکسان استفاده کنند. دادگاه های فدرال سومین چالش را با قبول اصول مسئولیت جانشین مورد پذیرش قرار داده‌اند ( که طبیعتا تلاش به تحلیل یکنواختی قوانین فدرال در بین قوانین دارد).

هر مورد مربوط به عدم وجود یکنواختی با کمبود زمینه ی قانونگذاری مربوط به آن تحت نظارت دادگاه های فدرال پاسخ داده شده است. اکثریت مواردی که دادگاه فدرال نظریه های مسئولیت جانشین را پذیرفته است، ناشی از قوانین درمانی محیطی (عمدتاً پاسخهای مفهومی محیطی، اقدامات جانشینی) و قوانین کار می‌باشند.[۱۶]اجرای کار و قوانین محیطی موتور اصول مسئولیت های جانشینی فدرال می‌باشد. .

از آنجائی که CERCLA و NLRA شروط روشنی برای مسئولیت جانشین ایجاد نمی کنند، دادگاه ها مجبورند تا مقبولیت اصول جانشینی را به عنوان نیت قانونی خود اعلام نمایند. نظریه های پیشرفته در حمایت از چنین رویکردهایی گاهی اوقات به صورت تعلیمی خدشه دار می‌شوند،[۱۷] اما این اعلام وضعیت راهی است تا سازماندهی مجدد طراحی شده فروشنده ی دارایی را از مسئولیت ناعادلانه مبرا کند. البته این بازداری در کل ممکن است خلاف اهداف قوانین شرکت و قرارداد باشد که دقیقا برای محدود کردن مسئولیت ها استفاده می شود. اما در موارد CERCLA و NLRA، دادگاه ها قوانین مربوطه را برای پیش بردن سیاست عمومی فدرال، که دقیقا برای محدود کردن مسئولیت می‌باشد، وضع می‌کنند[۹] هرگاه دادگاه های فدرال، که یک تحلیل را دنبال می‌کنند، قانونی را به تعبیر اجبار مسئولیت جانشین استنباط می‌کنند، آن ها این مسئولیت را تنها برای اهداف بهبود خسارت یا در غیر اینصورت برای درمان برخی از زیان های محسوس از طرف فروشنده در نظر می گیرند. هدف اساسی به طور یکنواخت یک اصلاح مؤثر است.

یکی از برجسته ترین موارد CERCLA، به عنوان مثال، شعبه ی قضائی دوم، کاربرد نظریه ی لیبرال مسئولیت جانشین را به دلیل “اساسنامه ی اصلاحی گسترده” تبیین می‌کند. در صورتی که قانون شامل مسئولیت جانشین نباشد، هدف اصلاحی به شدت محدود خواهد شد. به طور مشابه در یک مورد برجسته تحت NLRB، Golden State Bottling Co، دیوان عالی تصمیم گرفت “قدرت اصلاحی” شورای روابط ملی کار را تحت NLRA شامل اختیارات تام برای ساخت و انتشار، “جهت تحمیل مسئولیت جانشین “[۱۸]به عنوان یک راه حل مطلوب برای رسیدن به اهداف، به کار بگیرد. این سیاست در درجه ی اول باعث می شود تا توافق نامه های دسته جمعی محترم شمرده شوند و از سختی هائی که کنگره در پی دفع آن است نیز دوری می جوید که در آن کارفرمای قبلی قادر به انجام تعهدات، نمی باشد.

قربانیان شبه جرم ها، نقض قرار داد، و سایر صدمات باید هزینه های آسیب ها را با جبران از طریق بودجه ی عمومی، در هر زمانی که آن ها فاقد یک اصلاح خصوصی هستند، متحمل شوند. دادگاه تفسیر قوانین کار و زیست محیطی مانند CERCLA و NLRA، اصول منصفانه ی مسئولیت جانشین را در یک نظریه مورد خطاب قرار می‌دهد که باید از نتایج حاصل از جبران دولتی و عدم وجود جبران، حتی در هزینه ی مسئولیت تحمیل شده در یک بخش بی طرف، اجتناب نمایند. در عوض، جائی که خرید یک دارایی سبب نابودی حقوق شاکیان شود، تحمیل وظیفه ی اصلاح یک دارایی بی غل و غش به عنوان یک عمل خدماتی قلمداد می شود. گاهی اوقات گفته می شود که برای گسترش خطر پرداخت نکردن به خریدار دارایی، باید گزینه های بیشتری را برای بهبود به بستانکار ارائه کرد. منطق تحمیل هزینه های نیروی کار و قوانین محیط زیست در جانشین ها به نظر نمی رسد اجتناب از تقلب باشد- حداقل نه به طور کامل- چرا که دادگاه ها اثبات کرده‌اند که میل به تحمیل مسئولیت حتی زمانی که خریدار از هر گونه نقص و نیت بدی به دور است نیز وجود دارد.

این توجیه که ممکن است قانع کننده نیز نباشد،[۱۹] از طبیعت اصلاحی اساسنامه نشأت می‌گیرد که نتایج مطلوبی را برای جبران برخی از آسیب های ناشی از عملکرد فروشنده در پی خواهد داشت. زمانی که با ادعا علیه جانشین طبق قوانین عملکرد اصلاحی قابل توجهی مواجه می‌شویم، بیشتر دادگاه ها نشان داده‌اند که تمایل به تحمیل هر نوع مسئولیت جانشین را ندارند. به عنوان مثال، شعبه ی قضائی اول، از تصمیم دادگاه منطقه ای مبنی بر اعمال نظریه آورده شده مطابق با نفوذ اخاذی و سازمان های فاسد (RICO) پشتیبانی می‌کند.[۲۰] تعداد انگشت شماری موارد محفوظ، که در آن دادگاه های فدرال مسئولیت جانشین را با اهداف کیفری وضع کرده‌اند، به طور یکنواخت نتوانسته اند تصمیمات خود را با تجزیه و تحلیل های قانونی و یا سیاست منطقی عملی سازند.

علاوه براین برای محدود کردن کاربرد مسئولیت جانشین برای قوانین اصلاحی، دادگاه های فدرال به وسیله ی اصول منصفانه ی مذکور برای تحمیل مسئولیت تنها زمانی وادارند که خریدار از مطالبات دفتر نمایندگی مدیریت و مسئولیت بالقوه ی فروشنده آگاهی داشته باشد. مسئولیت جانشین همان گونه که توسط دادگاه فدرال به تصویب رسیده است، با دو محدودیت مهم منحصر می شود:اول اینکه مالیات تنها زمانی به اجرا در می‌آید که دولت ایالات متحده یا یک بخش بخصوص به دنبال جبران برخی خسارت ها باشند ودوم زمانی که خریدار از مسئولیت های فروشنده آگاهی کامل دارد.[۲۱]

۲-۱-۲-۲- قوانین ساخت و ساز

جدا از پیچیدگی های قضائی مربوط به نظریه ی جانشینی، یک نظریه ی قانونی مربوط به مسئولیت جانشین که کاربرد خود در قوانین فدرال را تبیین می‌کند باید در نظر گرفته شود. ای ال جی موجود در فعالیت اجرائی سیگما آلدریچ، تفسیر خود را از قانون اینگونه بیان کرد که قانون، مسئولیت جانشین را در متنی خواندنی تصدیق می کند. در دستور او، اشاره کرد که قانون، تناقض توسط “هر شخصی” را ممنوع ‌کرده‌است. او اینگونه ادامه داد:

‌بر اساس قوانین ساخت و ساز فدرال، اصطلاح “شخص” شامل انجمن ها، شرکت ها، تشکل ها، مؤسسات، اعضای شرکت های سهامی می‌باشد. قوانین فدرال مربوط به ساخت و سازهای قانونی بیشتر به ما این اطلاعات را می‌دهد زمانی که “شرکت” یا “تشکل” ‌در مورد یک شرکت به کار گرفته می‌شوند، اینگونه تلقی می شود که شامل جانشینان و نمایندگان نیز هست. ‌بنابرین‏ در مفهوم کنگره نیز باید کلمه ی “شرکت” به کار رفته باشد تا شامل جانشینان شرکت نیز باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 06:35:00 ب.ظ ]




(Dweiri & Kablan, 2006)

( Martinez Sanchez & Perez, 2002)

(Drongelen et al, 2000)

هزینه­ های انجام پروژه۲۵(Eilat, Golany, & Shtub, 2008)نسبت درآمد به هزینه۲۶(Eilat, Golany, & Shtub, 2008)افزایش سودآوری شرکت در ارتباط با انجام پروژه۲۷

۳-۴-۱- تعیین شاخص­ های مؤثر با بهره گرفتن از روش دلفی فازی

سپس شاخص­ های استخراج شده در قالب پرسشنامه در اختیار افراد خبره شرکت برق منطقه­ای یزد قرار گرفت، تا از طریق روش دلفی فازی و اجماع خبرگان شاخص­ های مؤثر تعیین شوند.

۳-۴-۲- مشخص کردن توالی معیار­ها بر اساس نظر خبرگان

در مرحله بعدی طی درخواستی از خبرگان تقاضا شد تا توالی معیار­های تعیین شده را مشخص کنند. تا با استفاده این نظرات به یک اجماع بر روی شاخص ها دست بیابیم و بعد این اجماع را برای خبرگان همراه با نظر اولیه که در در مرحله اول اعمال نمودند به آن‌ ها ارجاع دادیم تا در صورت تمایل نظرات خود در راستای همسو شدن با متوسط نظرات جمع تغییر دهند، این رویه را تا رسیدن به یک اجماع کامل ادامه دادیم.

۳-۴-۳- جمع‌ آوری داده ­ها

در این مرحله پرسشنامه­ای بر اساس معیار­های تعیین شده تهیه و در اختیار مسئولین پروژه­ ها و ناظرین و افراد مورد معرفی دفتر تحقیقات سازمان قرار گرفت، تا به ارزیابی پروژه­ های مورد نظر بر اساس یک طیف ۵ تایی لیکرت بپردازند. عبارات کلامی مورد استفاده در پرسشنامه اولیه به صورت خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد بیان شده است. سپس با تعیین و به نتیجه رسیدن مؤلفه‌ ها پرسشنامه هایی با مؤلفه‌‌ها و شاخص های مورد تأیید شده خبرگان برای مسئولین پروژه­ ها و ناظرین و افراد معرفی شده دفتر تحقیقات سازمان برق منطقه ایی یزد برای مشخص کردن هریک از معیارها در پروژه های مختلف آماده شده و ‌به این افراد برای ارزیابی پروژه ها ‌بر اساس شاخص های نهایی اثربخشی پروژه ها داده شده است.

۳-۴-۴- تجزیه و تحلیل داده ­ها

پس از جمع ­آوری داده ­ها به تجزیه و تحلیل و پردازش داده ­ها با استفاده­ از تکنیک‌های گوناگون پرداخته می­ شود. در ابتدا برای تعیین مهمترین شاخص­ های مؤثر در سنجش اثربخشی پروژه­ ها از رویکرد دلفی فازی استفاده می­ شود. سپس از روش آنتروپی منفی برای وزن دهی به شاخص های سنجش اثربخشی پروژه­ ها کمک گرفته خواهد شد و در پایان با بهره گرفتن از روش های تصمیم‌گیری چند معیاره به صورت قطعی و فازی به بررسی سنجش اثربخشی پروژه ها بر اساس نظرات مسئولین پروژه­ ها و ناظرین و افراد معرفی شده دفتر تحقیقات سازمان با توجه به شاخص های اثربخشی از مرحله قبل اقدام خواهد شد.

۳-۵- تکنیک‌های مورد استفاده در ارزیابی پروژه­ ها

۳-۵-۱- رویکرد دلفی فازی

روش دلفی، در پی دستیابی به توافق عمومی در نظرات متخصصان است. هنگامی که برای موضوعات چند بعدی، چند هدفی و مسایل تصمیم گیری پیچیده به کار می رود، تکرار فراوان مراحل زمان گیر پرسش و پاسخ برای رسیدن به اجماع نسبی نظرات، مشکل بزرگی تلقی می‌شود. به طور کلی این روش دارای ضعف هایی مانند هزینه بالا، زمان زیاد برای جمع‌ آوری داده می‌باشد(دیورو، بولوت و یوشیدا[۶۷]، ۲۰۱۲).

روش دلفی فازی توسط ایشی کاوا و همکاران[۶۸] در سال ۱۹۹۳ ارائه شد (ایشی‌کاوا و همکاران، ۱۹۹۳). کاربرد این روش در تصمیم گیری و اجماع بر مسائلی که اهداف و پارامترها به صراحت مشخص نیستند، منجر به نتایج بسیار ارزنده ای می­ شود. ویژگی این روش، ارائه چارچوبی انعطاف پذیر است که بسیاری از موانع مربوط به عدم دقت و صراحت را تحت پوشش قرار می­دهد. بسیاری از مشکلات در تصمیم گیری­ها مربوط به اطلاعات ناقص و نادقیق است. همچنین تصمیم­های اتخاذ شده خبرگان بر اساس صلاحیت فردی آنان بوده و به شدت ذهنی است. اغلب عدم قطعیت در نظرات خبرگان وجود دارد. از آنجا که عدم قطعیت حاکم بر این شرایط از نوع امکانی است و این نوع عدم قطعیت با مجموعه های فازی سازگاری دارد، بهتر است داده ها به جای اعداد قطعی با اعداد فازی نمایش داده شوند و از مجموعه های فازی برای تحلیل نظرات خبرگان استفاده گردد(هسیو، لی و کرنژ، ۲۰۱۰). الگوریتم اجرای روش دلفی فازی در شکل ۳-۱ نمایش داده شده است.

طبقه بندی پاسخ ها و اعلام توافقات

انتخاب خبرگان و تشریح مسئله برای آن ها

دریافت نظرخبرگان و تجزیه و تحلیل آن ها(محاسبات فازی)

تهیه پرسشنامه وارسال آن به خبرگان

تهیه گزارش از فرایند دلفی و ارسال نتایج به خبرگان

آیا اجماع بخوبی صورت گرفته است؟

بله

خیر

شکل ۳- ۱٫ الگوریتم اجرای روش دلفی فازی (میرسپاسی و همکاران, ۱۳۸۹)

۳-۵-۱-۱- مراحل اجرایی روش دلفی فازی

مراحل اجرایی روش دلفی فازی در واقع ترکیبی از اجرای روش دلفی و انجام تحلیل ها بر روی اطلاعات با بهره گرفتن از تعاریف نظریه مجموعه های فازی است که به صورت زیر می‌باشد:

گام اول :

طراحی یک پرسشنامه و نظرخواهی از خبرگان در خصوص اهمیت هر یک از معیارها و امتیازدهی به صورت بیشترین مقدار خوش­بیانه (حداکثر) و بیشترین مقدار بدبیانه (حداقل) برای هر یک از معیارها در یک محدوده از مقادیر ۱ تا ۱۰٫ این امتیاز به صورت نمایش داده می­ شود. به گونه ­ای که بیانگر مقدار بد­بینانه معیارهای i و نشانگر مقادیر خوش­بینانه از معیارهای i می‌باشد، که مبتنی بر نظرات k خبره ارائه شده است.

گام دوم :

انتخاب مقادیر حداقل و حداکثر و محاسبه میانگین هندسی از شاخص­ های خوش­بینانه و بدبینانه گروهی برای هر یک از معیارها. میانگین گروهی برای مجموعه شاخص­ های خوش­بینانه معیارها محاسبه شده و مقادیر پرتی که خارج از دو محدوده انحراف استاندارد باشند، حذف می­شوند. محاسبات مشابهی برای شاخص­ های بدبینانه نیز انجام ‌می‌گیرد. برای مقادیر باقی­مانده، مقدار حداقل (حداکثر) از مجموعه مقادیر بدبینانه (خوش­بینانه) انتخاب می­شوند، به عنوان حداقل مقدار بدبینانه گروهی (مقدار خوش­بینانه گروهی ). میانگین هندسی از میان مقادیر بدبینانه گروهی باقی­مانده محاسبه می­گردد. حداقل ()، میانگین هندسی () و حداکثر () از بین مقادیر خوش­بینانه گروهی، به صورت مشابه محاسبه می­ شود.

گام سوم :

تعیین اعداد فازی مثلثی برای شاخص­ های بدبینانه و خوش­بینانه هر معیار. اعداد فازی مثلثی برای شاخص بدبینانه به صورت و برای شاخص خوش­بینانه می‌باشد.

گام چهارم :

توافق و اجماع در عقاید خبرگان و محاسبه مقدار معناداری برای هر معیار. همان گونه که در شکل شماره (۱-۳) نشان داده شده است، ناحیه خاکستری، بخشی است که حاصل همپوشانی می‌باشد و برای نمایش دادن توافق و اجماع نظرات خبرگان در هر معیار و محاسبه مقدار معناداری همگرا از هر معیار مورد استفاده قرار ‌می‌گیرد.

(رابطه ۳-۱)

اگر هیچ گونه همپوشانی میان وجود نداشته باشد، ‌به این معنی که باشد و منطقه خاکستری وجود نداشته باشد، عقاید خبرگان در خصوص معیار i، دارای توافق و اجماع نظر گروهی می‌باشد، و مقدار معناداری هر معیار از رابطه (۳-۲) حاصل می­ شود.

(رابطه۳-۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]




۱- تاریخچه ی میانجی گری

برنامه های میانجی گری که از نیمه ی دهه ی هفتاد قرن بیستم نظام عدالت کیفری را تحت تأثیر قرار داده است، نخستین بار در سال ۱۹۷۷ با ابتکار یکی از مأموران تعلیق مراقبتی در کشور کانادا جلوه گر شد و سپس به شهرهای دیگر کانادا و آمریکا منتقل شد. مأمور تعلیق مراقبتی پیش گفته، در یکی از شهرهای ایالت آنتاریو به قاضی پیشنهاد کرد که دو جوان که به اتهام تخریب محکوم شده بودند با بزه دیدگان رو به رو شوند و پس از موافقت قاضی، صدور حکم تعلیق مراقبتی موکول به خسارت زدایی و جلب رضایت خاطر بزه دیده شد. پس از این تجربه، میانجی گری مورد حمایت مالی دولت و حمایت معنوی کلیسا قرار گرفت و در اواخر دهه ی هفتاد، از کانادا به آمریکا و سپس به اروپا منتقل شد. میانجی گری که ریشه در اندیشه ی قضازدایی از رهگذر احاله ی اختلاف های ناشی از پدیده ی مجرمانه به میانجی گری و قبول نوعی کدخدا منشی در حل و فصل منازعات دارد، اهمیت و منزلت و نقشی غیرقابل انکار را در ترسیم سیاست عدالت کیفری مشارکتی ایفا ‌کرده‌است (سماواتی پیروز،۱۳۸۵: ۱۲۳-۱۲۵)

رگه هایی از این تفکر را می توان در میان اقوام مختلف مشاهده کرد. به طوری که به طور نمونه، در تاریخ یعقوبی می خوانیم: «عرب را داورانی بود که در کارهای خویش به آنان رجوع می‌کردند و در محاکمات و مواریث و آب ها و خون های خویش آنان را داور می شناخت، که عرب را دینی نبود که به احکام آن رجوع کنند، پس اهل شرف و راستی و امانت و سروری و سال خوردگی و بزرگواری و آزمودگی را حکم قرار می‌دادند».

اکنون در کشورهایی مانند نیوزیلند و کانادا و در بخش هایی از آمریکا، سنت ها و شیوه های ویژه ی اقوام مائوری و برخی از اقوام اسکیموها، لاکوتاها و داکوتاها در قالب نهادهای خاصی در نظام عدالت کیفری نهادینه شده است. در نیوزیلند، از سنت های مائوری، به ویژه در حوزه ی بزه کاری اطفال استفاده شده است. برخی از اصول و سنت های اقوامی به نام های داکوتاها و لاکوتاها در برخی از نشست های ویژه و تعیین مجازات در آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است. در نهادهای قضایی کانادا برای مقابله با بزه کاران به ویژه افراد بومی و محلی در مراکز اصلاح و تربیت از افراد بومی در کمیته ی ویژه ی تعیین مجازات استفاده می شود.

۲- فرایند میانجی گری

میانجی گری کیفری فرایندی سه جانبه است که فارغ از تشریفات معمول در فرایند کیفری، بر اساس توافق قبلی شاکی و بزه دیده با متهم یا بزه کار، با حضور شخص ثالثی به نام میانجی گر یا میانجی به منظور حل و فصل اختلاف­ها و مسایل مختلف ناشی از ارتکاب جرم آغاز می­ شود. میانجی گر که عضوی از جامعه ی مدنی است، در فرایند میانجی گری سعی می‌کند بزه کار و بزه دیده را در ارتباط با هم قرار دهد و زمینه ی دیدار، گفت و گو و مذاکره و طرح مطالبات و خواسته های متقابل آن ها را فراهم کند؛ دیدگاه ها و مشکلات آن ها را به زبان دیگری برای آن ها بازگو و شفاف نماید و بدین سان به آن ها کمک کند تا مکنونات قلبی خود را بیان نموده و تسلی روحی پیدا کنند؛ خسارات مادی و عاطفی و روانی بزه دیده ترمیم شود؛ تکالیف و تعهدات بزه کار نسبت به بزه دیده، جامعه و خود در آینده مشخص شود و میزان مسئولیت های طرفین در وقوع جرم تعیین گردد. ‌بنابرین‏ در فرایند میانجی گری کیفری، بزه دیده و بزه کار طی جلسات متعدد، با دیدار و گفت و گوی مستقیم یا در صورت لزوم غیرمستقیم، به یک راه حل مرضی الطرفینی ‌در مورد اختلاف کیفری خود دست می‌یابند؛ بدون این که میانجی نظر یا رأی خود را به آن ها تحمیل نماید (نجفی ابرند آبادی و هاشم بیگی،۱۵:۱۳۸۲-۱۴)).

فرایند میانجی گری معمولاً طی چهار مرحله تحقق می‌یابد:

۱- مرحله­ ارجاع پرونده؛

۲- مرحله­ اقدامات پیش از میانجی گری؛

۳- میانجی­گری و گفت و گو؛

۴- پی گیری نتایج حاصله از میانجی گری

۲-۱٫ مرحله ی ارجاع پرونده

فرایند میانجی گری با رسیدن پرونده به مرجع میانجی گری آغاز می شود که با روش های مختلف پرونده ‌به این مرجع واصل می شود. در بعضی از سیستم های حقوقی، ارجاع از طریق مسئولان ارجاع انجام می پذیرد و برخی اوقات نیز متصدی اجرای میانجی گری به مسئول ارجاع مراجعه نموده و حسب ضوابط خاصی پرونده ها را ‌به این فرایند سوق می­ دهند. این مرحله در تشخیص این دست که اساساً چه
پرونده­ هایی و با چه کیفیتی قابلیت ورود ‌به این فرایند را دارند. (طالع زاری،۱۳۹۲: ۱۰۰).

۲-۲٫ مرحله ی اقدامات پیش از میانجی گری

در این مرحله، پس از این که هویت طرفین پرونده، نوع اختلاف آن ها و مسائل و جزییات مربوط به پرونده برای میانجی روشن شد، وظیفه دارد بررسی کاملی از وضعیت پرونده و شخصیت طرفین به عمل آورد و با توجه به نوع اختلاف و شخصیت طرفین نزاع، نحوه و چگونگی گفت و گوها را سازماندهی کرده و روش خاصی را که بر اساس شرایط موجود مؤثر به نظر می‌رسد، انتخاب نماید.

از اهداف میانجی در این مرحله، صحبت های جداگانه با بزه دیده و بزه کار است که برخی از جمله آمبرایت بر ضرورت تلفنی بودن این مذاکرات تأکید نموده اند؛ چرا که رو در رویی میانجی و طرفین اختلاف و دادن اطلاعات کامل به آن ها، انگیزه ی حضور در گفت و گوها را برای آنان به حداقل رسانیده و گاه آن ها را از حضور منصرف می کند. میانجی وظیفه دارد با ارائه ی توضیحات مقتضی ‌در مورد فرایند میانجی گری و نحوه و کیفیت انجام آن، برداشتی مبتنی بر واقعیت از این فرایند برای اطراف نزاع به وجود آورده و فضایی را ایجاد نماید تا طرفین با اختیار و دانایی لازم نسبت به آنچه در این فرایند اتفاق خواهد افتاد، حضور در چنین فضایی را انتخاب نمایند.(طالع زاری،۱۳۹۲:۵۵)

پس از این گفت و گوها، میانجی با لحاظ مذاکرات انجام پذیرفته و در صورت صلاحدید و رضایت اطراف نزاع به حضور در گفت و گوها، جلسه ی گفتگو را در زمان و مکان مناسب ترتیب داده و به ترتیب از بزه کار و بزه دیده جهت حضور در این فرایند دعوت به عمل می‌آید؛ چرا که اگر ابتدا رضایت بزه دیده جلب شود و سپس بزه کار جهت حضور موافقت ننماید، به بزه دیده لطمات روحی وارد می شود.

۲-۳٫ مرحله ی میانجی گری و گفت و گو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]




نکته:

مطلبی که ذکر آن ‌در مورد ماده ۳۰۳ ق.آ.دم. ضروری به نظر می‌رسد این است که؛ قسمت اخیر این ماده از لحاظ نگارشی دارای ایراد می‌باشد، زیرا بین شرط اول حکم غیابی(عدم حضور خوانده یا وکیل یا نماینده او) و شرط دوم (عدم دفاع کتبی) از حرف «و» استفاده کرده و با حرف «و» این دو شرط را جدا ‌کرده‌است، اما در قسمت اخیر مادۀ مذکور حرف «و» را به همراه «یا» ذکر نموده است. حال با توجه به کاربرد متفاوت این دو حر ف این شبهه ایجاد شده است که در عبارت «و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد» قانون‌گذار این شرط را به عنوان مکمل دو شرط قبلی دانسته است و یا به عنوان شرطی تام و مجزا برای غیابی تلقی شدن احکام دانسته است؟

ظاهر مادۀ و نحوه نگارش آن در نگاه اول گویای این مطلب است که ابلاغ واقعی اخطاریه به تنهایی موجب غیابی تلقی شدن حکم دادگاه خواهد بود هر چند که خوانده در جلسه رسیدگی حاضر شده باشد و دفاع کتبی نیز نموده باشد. اما این ظاهر با مبانی حقوقی ما ناسازگار است؛ زیرا در سابقه تاریخی آیین دادرسی کشور ما در صورت حضور خوانده و دفاع کتبی از سوی او همیشه، حکم دادگاه حضوری تلقی می شده است و ابلاغ واقعی اخطاریه از ابداعات قانون‌گذار در قانون جدید آیین دادرسی مدنی است که به نظر می‌رسد، با بی دقتی صورت گرفته است و لذا موجب به وجود آمدن تردیدهایی در این رابطه شده است تا آنجا که در نشست های قضایی متعددی این سوال مطرح شده که آیا صرف ابلاغ واقعی اخطاریه، سبب حضوری تلقی شدن حکم دادگاه می شود؟[۴۴]

به نظر می‌رسد مفهوم عبارت اخیر مادۀ مرقوم، مد نظر قانون‌گذار بوده نه منطوق آن، یعنی مقصود این بوده است که اگر اخطاریه به خوانده، ابلاغ واقعی شده باشد، حتی اگر او لایحه دفاعیه هم تقدیم نکرده و در جلسه دادرسی هم شرکت نکرده باشد، حکم نسبت به او حضوری محسوب می‌گردد.[۴۵] لذا هر گاه اخطاریه، ابلاغ واقعی نشده باشد و خوانده یا جانشین او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشوند و دفاع کتبی هم ننمایند، همچنان رأی غیابی است، ولی اگر اخطاریه ابلاغ واقعی شود، حتی در صورت عدم حضور و عدم تسلیم دفاع کتبی رأی دادگاه حضوری تلقی می شود.

مبحث چهارم: کیفیت صدورحکم دادگاه برعلیه خوانده غایب

اگر چه در مادۀ ۳۰۳ ق.آ.د.م. ‌به این نکته که؛ برای اینکه حکم دادگاه، غیابی تلقی شود می بایست حکم دادگاه به طور جزیی یا کلی، بر علیه خوانده صادر شده باشد،اشاره نشده است ولی بنا به دلایلی، اگر حکم دادگاه علیه خوانده باشد، غیابی است.

اولاً در مادۀ ۳۰۳ ق.آ.د.م. شرایطی که برای غیابی بودن حکم بیان شده است همگی ‌در مورد خوانده می‌باشد از جمله اینکه گفته شده «مگر اینکه خوانده حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد» خود دلالت دارد که حکم علیه خوانده باشد.

ثانیاًً: در صورتی که حکم دادگاه به طور کلی به نفع خوانده صادر شود، نظر به اینکه حق طرح شکایت نسبت به آن را ندارد، لذا بررسی حضوری یا غیابی بودن حکم منتفی خواهد بود.

ثالثاً: در مادۀ ۳۰۵ ق.آ.د.م. گفته شده که «محکومٌ علیه غایب» حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید یعنی باید حکم به طور کلی یا جزیی، علیه محکومٌ علیه غایب که همان خوانده است صادر شده باشد تا امکان اعتراض به حکم باشد.

همچنین درموارد دیگری از جمله تبصرۀ یک مادۀ ۳۰۶ ق.آ.د.م. که بیان داشته در صورتی که که حکم ابلاغ واقعی نشده باشد و «محکومٌ علیه» مدعی عدم اطلاع از مفاد رأی باشد می‌تواند مبادرت به تقدیم دادخواست واخواهی نماید و یا در مادۀ ۳۰۷ ق.آ.د.م. که از واخواهی پس از اجرای حکم «محکومٌ علیه» سخن گفته همگی دلالت بر این دارد که لازمه غیابی بودن حکم دادگاه، علاوه بر سایر شرایط، صدور حکم بر علیه خوانده است.

در قانون آئین دادرسی مدنی فعلی تقریباً همه حقوق ‌دانان صدور حکم غیابی علیه خواهان را غیر ممکن می دانند.[۴۶] اما اداره حقوقی دادگستری در نظریۀ مندرج در شماره ۸۹ هفته نامه دادگستری آورده است: «اگر دادگاه به اشتباه حکمی را که علیه خواهان صادر شده است، غیابی بداند، در این فرض صرف غیابی تلقی کردن این رأی، مجوز پذیرش واخواهی از آن نمی باشد، اما اگر به اشتباه این کار انجام شد، یعنی دادگاه نخستین حکم را که بر محکومیت خواهان صادر گردیده، غیابی بشمار آورد و به دعوای اعتراض خواهان بر حکم مذبور رسیدگی و با فسخ حکم سابق، حکم به نفع خواهان صادر نماید و محکومٌ علیه از این حکم پژوهش نخواسته و حکم اخیر به مرحله قطعیت رسیده باشد، خودداری از اجرای چنین حکمی مجوز قانونی ندارد.»[۴۷]

در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ هر چند که صدور حکم غیابی در مرحلۀ بدوی علیه خواهان بدوی موردی نداشت، اما در مرحله پژوهش قانون‌گذار صدور چنین حکمی را پیش‌بینی کرده بود؛ بدین‌صورت که مطابق مادۀ ۵۱۱ ق.آ.د.م.س. مدعی بدوی در مرحله پژوهش، چه به عنوان پژوهش‌خواه و چه به عنوان پژوهشخوانده، زمانی که احساس می کرد جریان رسیدگی در مرحله پژوهش به نفع او خاتمه نخواهد یافت، می‌توانست با غیبت از جلسه دادرسی و یا عدم اسقاط حق حضور، لوایح ارسالی حکم غیابی را دریافت و بدین صورت با اعتراض به آن حکم، موجب رسیدگی مجدد در همان مرحله شود. که این امر سبب اطاله دادرسی می شد و لذا از جمله نقایص قانون مذکور بود که در اصلاحات سال‌های ۱۳۳۱ و ۱۳۳۴ برطرف و حکم غیابی در مرحله پژوهش به طور کلی حذف شد. علت اینکه حکم علیه خواهان همواره حضوری است این می‌باشد که نامبرده در ضمن دادخواست مدافعات لازم را ‌کرده‌است و تقدیم دادخواست از سوی خواهان، برای حضوری بودن حکم دادگاه له یا علیه وی کافی خواهد بود.[۴۸]

مبحث پنجم : نحوه اعتراض به حکم غیابی

بعد از صدور حکم غیابی ، محکوم علیه غایب، حق دارد به حکم اعتراض نماید. این حق که در ماده ۳۰۵ قانون آئین دادرسی مدنی مورد تصریح قرار گرفته است، واخواهی نامیده می شود. واخواهی غیر از تجدیدنظر خواهی است. اعتراض به حکم غیابی ( واخواهی ) در همان دادگاه صادر کننده رأی رسیدگی مى شود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]




در این راستا در فصل حاضر ابتدا به بیان مسئله، ضرورت و اهمیت انجام تحقیق،اهداف، فرضیه‌ها، قلمرو مکانی، زمانی و موضوعی و تعاریف واژه های کلیدی پرداخته می شود و به ترتیب در فصول دوم تا پنجم به معرفی ادبیات موضوع، روش شناسی تحقیق، تجزیه و تحلیل داده ها و بحث و نتیجه گیری پرداخته خواهد شد.

۱- ۲- بیان مسئله تحقیق

امروزه خلاقیت در حکم رمز بقا و کلید موفقیت افراد و سازمان ها شناخته شده است. تحولات پرشتاب جهانی در علم و تکنولوژی، صنعت و مدیریت بسیاری از سازمان ها و شرکت های موفق جهان را بر آن داشته که اهداف، گرایش ‌و علایق خود را در جهت به کارگیری خلاقیت هدایت کنند(فلاح، بوداقی و دلنواز، ۱۳۹۱).

از سوی دیگر مسئله استرس یا فشارهای ناشی از شغل نیز یکی از مسائلی است که در چند دهه اخیر به عنوان معضلی بزرگ برای کارکنان بوده و زندگی عادی آنان را مختل کرده و آن ها را رنج و عذاب داده است(حسنی، ۱۳۸۴). ابهام و تعارض نقش از مهمترین عوامل استرس زا می‌باشند که با اعمال فشار به افراد باعث کاهش سطح انرژی کاری، تضعیف عملکرد وظیفه و تمایلات خلاقانه می‌شوند( باباکاس[۳]، یاوس[۴] و آشیل[۵]، ۲۰۰۹). این در حالیست که معمولاً عوامل استرس زا مطلقاً و مستقیماً منجربه استرس نمی شوند، بلکه نحوه ادراک این عوامل توسط افراد است که در ایجاد استرس نقش اساسی دارند، ‌بنابرین‏ متغیرهای تفاوت های فردی ممکن است مرتبط با این درک باشند که باید در تحقیقات استرس شغلی توجه بیشتری به آن ها شود. یکی از متغیرهای تفاوت های فردی خودکارآمدی است(لو ، سیو و کوپر، ۲۰۰۵). خودکارآمدی، اعتقاد فرد به توانایی خود برای موفقیت در یک وضعیت خاص است. به عقیده بندورا[۶] این اعتقاد، عامل تعیین کننده چگونگی تفکر، رفتار و احساس است(به نقل از سینگ[۷] و گیل[۸] ، ۲۰۱۴). یعنی فرد ممکن است علی‌رغم دارا بودن مهارت های لازم برای انجام یک عمل و علی‌رغم اشراف بر نحوه انجام آن عمل، به دلیل داشتن باورهای خودکارآمدی ضعیف، عملکرد ناموفقی داشته باشد(گنجی و فراهانی، ۱۳۸۸). افراد با کارآمدی بالا در موقعیت های فشارزا سطح فشار روانی خود را کاهش می‌دهند ولی افراد دارای خودکارآمدی پایین در مواجهه با تهدیدها، اضطراب بالایی را تجربه می‌کنند و عدم کارآمدی خود را گسترش می‌دهند و بسیاری از جنبه‌های محیطی را پر خطر و تهدیدزا می بینند که این امر می‌تواند موجب استرس و فشار روانی شود(کاظمی، ۱۳۸۸). از سوی دیگر، باورهای خودکارآمدی از جمله ملزوماتی است که برای داشتن انگیزه و تلاش برای انجام دادن فعالیت های بهره ورانه لازم و حتمی به شمار می‌آید(لوتانز[۹] و استاکویک[۱۰] و بریرا[۱۱]، ۲۰۰۰).

گفت و گوهایی با کارکنان شرکت توزیع نیروی برق مشهد صورت گرفت که بعضاً مشاهده شد برخی از کارکنان دقیقاً وظیفه ی خود را نمی دانند و یا با درخواست های ناسازگاری از افراد مختلف مواجه اند. از سوی دیگر مدیران از برخی از افراد زیر مجموعه خود در خصوص بهبود فرآیندها، روش های انجام کار و سرعت در ‌پاسخ‌گویی‌ به واحدهای تابعه انتظارات بیشتری دارند که بخشی از این پیامدها را می توان در قالب خلاقیت و نوآوری کارکنان محقق ساخت. ‌بنابرین‏ انجام تحقیق حاضر به منظور آگاهی از سطح کارآمدی و ابهام و تعارض نقش و به ویژه اثر آن ها بر خلاقیت می‌تواند زمینه را برای برطرف کردن موانع خلاقیت از این منظر در شرکت توزیع نیروی برق مشهد فراهم سازد.

۱- ۳- ضرورت و اهمیت انجام تحقیق

هر سازمانی برای نیل به اهداف خود احتیاج به منابع مختلفی دارد و بدون شک مهم ترین منبع در هر سازمانی نیروی انسانی شاغل در آن سازمان است. عوامل متعددی عملکرد افراد را در سازمان تحت تأثیر قرار می‌دهند، یکی از مواردی که رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد خلاقیت است(ی.دهقانی، م.دهقانی و مظاهری، ۱۳۹۲). در دوران حاضر به علت پویائی و پیچیدگی محیط رقابتی، نیاز سازمان ها به نیروی فکری و قوه خلاقانه کارکنان افزایش یافته است (افکاری و قنبری،۱۳۹۱). ضرورت وجود آن در سازمان ها تا حدی است که برخی منابع نبود خلاقیت و نوآوری را با نابودی سازمان در درازمدت یکی دانسته اند(فلاح و دیگران،۱۳۹۱).

از طرفی در دهه های اخیر فشار عصبی و روانی، بخش مهمی از زندگی عامه مردم را تشکیل می‌دهد و کمتر کسی می‌تواند از مواجه شدن با آن اجتناب کند، چنان که گروهی از صاحب نظران رفتار سازمانی قرن حاضر را یکی از پرفشارترین دوره ها، حتی قرن اضطراب و استرس نام گذاری کرده‌اند(پروا، ۱۳۷۰). عوامل استرس زا در محیط کار منجر به تغییرات روانی، فیزیکی و رفتاری منفی در کارکنان می‌شوند(جکس[۱۲]و بلیس[۱۳]، ۱۹۹۹). رأس وآلتمایر(۱۳۷۷) معتقدند که با بهره گرفتن از نظریه ویژگی های نقش می توان به خوبى عوامل و مسائل مربوط به استرس شغلی را تبیین نمود. آنان استرس را محصول عدم تجانس و عدم هماهنگی بین انتظارات و خواسته های فرد با انتظارات و خواسته های سازمان می دانند و ابهام نقش[۱۴] و تعارض نقش[۱۵] را از مهمترین ویژگی های نقش معرفی کرده‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]