بر اساس تعریف سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD[19]) اقتصاد دانش محور، اقتصاد مبتنی بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات است و به سرمایه‌گذاری در دانش و صنایع دانش محور توجه خاص می شود. این تعریف حداقل به دو ویژگی اقتصاد نوین اشاره می‌کند:

اول آنکه در اقتصاد دانش محور، دانش از نظر کمی و کیفی با اهمیت‌تر از گذشته هاست؛ دوم آنکه کاربرد فناوری اطلاعاتی و ارتباطاتی عامل محرکه اقتصاد جدید است.

سازمان همکاری اقتصادی آسیا اقیانوسیه (APEC[20]) تعریف او.ای.سی.دی. را گسترش می‌دهد و می‌گوید تولید و توزیع و کاربرد دانش عامل محرکه رشد اقتصادی است و تنها متکی به صنایع با فناوری بالا نیست بلکه هر صنعتی بنا به اقتضائات خود باید از دانش استفاده نماید. به عبارت دیگر در اقتصاد دانش محور، تولید، توزیع و کاربرد دانش در تمامی صنایع، عامل محرکه رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال است.

اقتصاد دانش محور، بازارهای اطلاعاتی هستند که فرآورده ها و خدمات دانش، در آن ها برای فروش عرضه می‌گردند، در اقتصاد دانش محور شرکت های کار و پیشه، مؤسسات دانشگاهی و بخش های صنعتی فرصت همکاری برای اشتراک اطلاعات و دانش خود و نیز تبدیل به انبوهی از ایده ها، فرصت‌ها و راهکارهای که منجر به ایجاد ثروت اقتصادی و اجتماعی می شود را به دست می آورد.

امروزه سازمان دانشی و استفاده از خلاقیت، ایده و دانش در کسب مزیت های رقابتی و موفقیت سازمانی در حال تبدیل به شکل غالب سازمانی است. سازمان‌های کنونی حرکت در این راستا و استفاده از کارکنان دانشی را سرلوحه برنامه های خود قرار داده‌اند. اما این گام عاری از خطر نیست. بقای سازمان‌ها در این عصر، الزامات خاصی دارد که بعضی مواقع مورد بی توجهی واقع شده است.

الزامات اقتصاد دانش محور باعث ایجاد تغییرات گسترده ای در ابعاد ساختاری و محتوایی سازمان‌ها شده است، همان طوری که ویژگی های سازمان های دانش محور اغلب متمایز از ویژگی های سازمان های سنتی و غیر دانشی است. کسب بهره وری فزآینده در سازمان های سبز فایل مستلزم توجه به عوامل و مؤلفه‌ هائی است که کمتر در سازمان های سنتی و غیر دانشی به چشم می‌خورد.

اقتصاددانان معتقدند پیامدهای جهانی شدن و تغییرات ایجاد شده، حجم عظیمی از داده و اطلاعات خام را به وجود آورده است. چالش اخیر، رشد مداوم توانمندی ها برای تبدیل آن ها به اطلاعات و دانش مناسب و قابل استفاده جهت حل مسائل تجاری است. دانش به صورت یک ابزار سازمانی عمده برای کسب و حفظ مزیت رقابتی درآمده است. به طور سنتی اقتصاددانان، زمین و منابع طبیعی، کارگر و سرمایه را به عنوان اجزای مهم و ضروری سازمان های اقتصادی مورد تأکید قرار داده‌اند. با این وجود در عصر اطلاعات، دانش به اندازه سه جزء مذکور مهم است. از این رو، اصطلاح جدید اقتصاد دانشی ظهور کرد. مفهوم اقتصاد دانشی اغلب به طور اشتباه با عصر اطلاعات، مترادف فرض می شود (Schaffer, 2003). اداره دانش به صورت یکی از مهارت های اولیه و ضروری سازمان ها در آمده که سازمان ها برای بقا و کامیابی به آن محتاج هستند.

سازمان ها برای کامیابی در اقتصاد دانشی، باید مدیریت دانش را پیاده سازند. مدیریت دانش، فرایند ایجاد ارزش از دارایی های نامشهود سازمان است (Wilcox, 1997). مدیریت دانش، آمیخته ای از مفاهیم چندین حوزه، شامل هوش مصنوعی، سیستم های دانش محور، مهندسی نرم افزار، مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار (BPR[21])، مدیریت منابع انسانی، مدیریت کیفیت جامع و رفتار سازمانی است (Mills, 2001). مدیریت دانش، رویکرد کلیدی در حل مشکلات تجاری نظیر رقابت پذیری، کاهش سهم بازار، ‌پارادوکس بهره وری، اطلاعات اضافی و نیاز برای خلاقیت در مواجهه با شرکت های متعدد است. منطق نیاز به مدیریت دانش، بر پایه تغییرات عمده در محیط تجاری است. مدیریت دانش از تبدیل داده (مواد خام) به اطلاعات (کالاهای ساخته شده) و از مواد ساخته شده به دانش قابل تعقیب است (Drucker, 1993).

اقتصاد دانش محور اقتصادی است که در آن تولید، توزیع و استفاده از دانش عامل اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغالزایی در همه صنایع است. البته افزایش دانش به خودی خود موجبات دانش محوری اقتصاد را فراهم نمی آورد بلکه بهره گیری از آن در همه ابعاد مورد لزوم است. هدف اقتصاد دانش محور ایجاد جامعه دانش محور است و جهانی شدن نیز از پی آمدهای دانش محور بودن اقتصاد می‌باشد.

همان‌ طور که اشاره شد، در ۲ قرن گذشته سه عامل سرمایه، زمین و نیروی کار از عوامل تولید بودند که خارج از سیستم اقتصادی قرار داشتند. از سال ۱۹۷۰ که دانش و تکنولوژی در رشد اقتصادی درازمدت بسیاری از کشورها تاثیر مثبت داشته، دانش به عنوان چهارمین عامل تولید در اقتصادهای پیشرفته مورد تأیید قرار گرفت.

تراکم دانش نیروی محرکه رشد اقتصادی است و توسعه فناوری‌های جدید زیر بنای لازم را برای ابتکار و نوآوری های بیشتر فراهم آورده است. برخلاف اقتصاد سنتی در اقتصاد دانش محور ، سرمایه گذاری و تکنولوژی به طور متقابل ارزش یکدیگر را بالا می‌برند . تکنولوژی می‌تواند بازگشت سرمایه را به میزانی که نیروی کار و منابع مادی توانایی افزایش آن را ندارند ، ارتقا بخشد.

به دنبال این تحول به وجود آمده، امروزه نوآوری و اختراع یک دغدغه شخصی و در مواردی زاید نیست، بلکه انیستوها و مراکز بزرگ و غول پیکری با هدف اختراع و نوآوری تأسيس شده و هزینه های بسیاری را برای انجام این تحقیقات صرف می شود. محققان فقیر و تنها که در گذشته فعالیت می‌کردند، جای خود را به کمپانی های چندملیتی و مشهور تحقیق و توسعه داده‌اند و محققان به عنوان محرکه اقتصاد ملی مورد توجه ویژه و خاص قرار دارند. ثروتمندترین مرد جهان یعنی آقای بیل گیتس[۲۲] فقط از طریق بهره برداری از دانش و اطلاعات، ثروتی معادل ۵۰ ‌میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۰ کسب ‌کرده‌است. صنایع در کشورهای درحال توسعه از تولید مصنوعات فلزی و صنایع سنگین به سمت تولید دانش متمایل شده اند. پیشرفت سیستم های ارتباطی و اطلاعاتی، مفهوم فاصله را کمرنگ ساخته است. ارسال پیام از یک شهر به شهر دیگر در گذشته به صرف روزها زمان و انرژی نیاز داشت، ولی امروزه ارسال این پیام چندین ثانیه زمان نیاز دارد و انرژی بسیار ناچیزی برای انتقال آن نیاز است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...