۲-۴-۱- قشر پیشانی

قشر پیشانی بیشترین حجم مغز را اشغال می‌نمایند. کل قشر پیشانی و پیش پیشانی کنش‌های ذهنی[۶۵] را تنظیم می‌کند (لوریا[۶۶]، ۱۹۷۳). سیستم های رایج طبقه‌بندی، قشر پیشانی را به سه دسته تقسیم می‌کنند: (۱) کورتکس پیش‌مرکزی[۶۷] (۲) کورتکس پیش پیشانی (۳) کورتکس حدقه‌ای پیشانی. این نواحی ارتباط وسیعی با دیگر قسمت‌های مغز دارند (نوری خواجوی و اردشیرزاده، ۱۳۸۲). قسمت پیش جانبی[۶۸]، کورتکس پیش پیشانی و قسمت حدقه‌ای پیشانی[۶۹]، رشته‌هایی به مناطق مختلف تالاموس و هسته‌های دمدار، می‌فرستد. ارتباط‌های دیگر شامل ارتباط بین کورتکس پره فرونتال و هیپوتالاموس، آمیگدال، هیپوکامپ و نواحی سپتال است (بنسون و میلر[۷۰]، ۱۹۹۷). کورتکس پیش جانبی[۷۱]، در رابطه با برنامه‌ریزی، تعیین اهداف و اعمال اجرایی می‌باشد. بیمارانی که در این منطقه دچار ضایعه شده‌اند دارای تغییرات شخصیتی، بی‌انگیزگی و آپاتی شده و توانایی برنامه‌ریزی ندارند. کورتکس حدقه‌ای پیشانی در ارتباط با پاسخ‌های مهاری می‌باشد. بیماران با ضایعه این ناحیه دچار مشکلاتی در رابطه با بازداری زدایی، ناپایداری عاطفی و اختلال‌های حافظه می‌گردند. در ضایعات این منطقه، نقص‌هایی در حافظه کلامی دیده می‌شود، اما بیشترین نقص در حافظه کاری می‌باشد (سادوک و سادوک، ۲۰۰۰).

به دلیل اینکه لوب پیشانی به طور نزدیکی با عملکرد اجرایی ارتباط دارد، بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که کارکردهای اجرایی توسط سیستم های عصبی که حداقل تا حدی در قشر پیش پیشانی قرار دارند، واسطه‌گری می‌شوند (گیانکولا، موس و مارتین[۷۲]، ۱۹۹۶). بعضی از محققین حتی تمایل دارند که تعریف عملکرد اجرایی را به آنچه لوب پیشانی انجام می‌دهد، فرو کاهند؛ اما این‌گونه تعریف، مشکل‌ساز است. به دلیل پیچیدگی ارتباطات بین لوب پیشانی و نواحی دیگر مغزی، دشوار است که مطمئن شویم آیا عملکردهای اجرایی به وسیله خود لوب پیشانی، مسیرهای عصبی که پیشانی را به دیگر نواحی مغزی متصل می‌کند، یا هر دو ایجاد می‌شود. با توجه به فقدان شواهد روشن دال بر لوکالیزاسیون کارکردهای اجرایی، شاید بیشترین چیزی که در این مورد بتوان گفت این است که لوب پیشانی به طور واضح در کارکردهای اجرایی دخالت دارد. با در نظر داشتن این ابهامات در ذهن است که پنینگتون، از واژه “استعاره پیشانی” استفاده ‌کرده‌است تا روشن سازد که ماهیت واقعی ارتباط بین کارکردهای اجرایی و لوب پیشانی شناخته‌شده نیست. علاوه بر آن بدون داشتن دانش مستقیم از نوروپاتولوژی (از طریق تصویربرداری عصبی یا بررسی مستقیم آناتومیک)، ‌در مورد کارکردهای اجرایی تنها می‌توان به استنباط دست زد. در هنگامی که عملکرد افراد دچار اختلالات تکاملی یا شخصیتی را در آزمونه‌ای عصب روان‌شناختی با عملکرد آن‌هایی که بعدا در طول زندگی به نوروپاتولوژی دچار می‌شوند، مقایسه کنیم نیز مشکلات مشابهی بروز می‌کند. تظاهرات رفتاری این پدیده‌ها ممکن است مشابه به نظر برسد، در حالی که علت آناتومیک آن‌ ها کاملاً متفاوت است (مورگان و لیلینفلد[۷۳]، ۲۰۰۰).

نکته دیگری که به نظر می‌رسد در اغلب پژوهش‌های مرتبط با کارکردهای اجرایی بدان توجه نشده است، استفاده از یک‌پایه نظری برای کارکردهای اجرایی است. اخیراً میاک[۷۴] و همکاران (۲۰۰۰) با مرور نظریه های مختلف کارکردهای اجرایی و با بهره گرفتن از روش تحلیل عامل تائیدی نظریه‌ای از کارکردهای اجرایی را معرفی کرده‌اند که شامل ۳ زیر بعد است: ۱) تغییر بین تکالیف یا مجموعه های ذهنی (تغییر آمایه)، ۲) به‌روزرسانی و بازبینی بازنمایی‌های حافظه فعال (به‌روزرسانی)، ۳) بازداری پاسخ نیرومند (بازداری). فقدان پایه نظری در پژوهش‌های کارکردهای اجرایی، گاهی موجب شده است که بعضی از مؤلفه‌ها نادیده گرفته شود و تنها یک مؤلفه بانام کارکردهای اجرایی موردبررسی قرار گیرد و یا ابزارهای نامناسب مورداستفاده قرار گیرد که شامل هر سه مؤلفه نمی‌باشد.

۲-۴-۲- کارکردهای اجرایی در اعتیاد

مصرف مواد موجب آسیب‌هایی در عملکرد شناختی ازجمله حل مسئله، برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، یادگیری مطالب جدید، توانایی‌های فضایی بینایی، انعطاف پذیری شناختی و مهارت به یادسپاری می‌شود (آردیلا[۷۵] و همکاران، ۲۰۰۷) از این میان تفکر انتزاعی، انعطاف پذیری شناختی و پایداری و بازداری پاسخ حتی پس از گذشت سال‌ها از مصرف مواد وجود خواهد داشت (نول و همکاران، ۲۰۰۷). ولع مصرف و عود مکرر می‌تواند بر اساس تغییراتی که در کارکردهای اجرایی ناشی شده است تبیین شود. مطالعات متعددی نشان داده‌اند مصرف مواد محرک باعث تغییراتی در لوب پیشانی می‌شود که این بخش مسئول کارکردهای اجرایی می‌باشد (ویولا[۷۶] و همکاران،‌۲۰۱۳). گاروان[۷۷] (۲۰۰۴) معتقد است در نقص کنترل تکانه افراد مصرف‌کننده کوکائین با کاهش فعالیت شکنج قدامی و قطعه پیشانی ارتباط دارد د و نواحی هایی که تصور می‌شود در اعمال کنترل شناختی نقش بسیار مهمی دارند.

در کل کارکردهای اجرایی به عنوان یکی از مهمترین دلایل عود و ولع مصرف شناخته شده است کهامروزه در درمان اعیتاد، ‌به این عانل در برناهه های توانمندسازی شناختی به عنوان راهی برای افزایش توانمندی فرد معتاد در مقابل واع مصرف و عود، استفاده می شود، از این رو درمان های اثربخش، بایستی ‌به این عامل توجه داشته باشند، به همین خاطر، کارکردهای اجرایی نیز یکی دیگر از متغیرهای انتخاب شده این پژوهش می‌باشد.

۲-۵- درمان اجتماع مدار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...