فایل های مقالات و پروژه ها | قسمت 8 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
با توجه به مفاد ماده ی ۵۸۸ قانون تجارت در مورد اشخاص حقوقی نیز مانند شخص طبیعی اهلیت برای تملک موصی به موافق با اصل و عدم اهلیت استثناءاست[۷۲] با وجود این اعمال این قاعده دشواری هایی دارد که باید اشخاص حقوق عمومی و شرکت ها را جداگانه بررسی کرد.
۱٫ مؤسسات عمومی مانند دولت و استان ها و شهرداری ها اهلیت تملک موصی به را تا جایی که تعهدی برخلاف وظایف آن ها به بار نیاورد، دارد.
پاره ای از علمای حقوق اهلیت این مؤسسه ها را محدود به دایره ی تخصص آنان کردهاند ولی این نظر را در حقوق ایران باید مردود شناخت. ماده ۵۸۸ قانون تجارت تخصص مؤسسه و هدف هایی که در اساس نامه یا قوانین برای آن ها پیشبینی شده است صلاحیت مدیران را محدود میسازد لیکن اهلیت شخص حقوقی را از بین نمی برد.
۲٫ در مورد اهلیت شرکت ها نیز بین علمای حقوق اختلاف نظر وجود دارد : بعضی گفته اند شرکت ها برای تملک موصی به اهلیت ندارند زیرا هدف از ایجاد شرکت تجاری سودجویی از راه کار و فعالیت است، بنابرین تملک مجانی به طور کلی خارج از صلاحیت و هدف شرکت هاست.
ولی این گفته اغراق آمیز و قابل انتقاد است، زیرا اگر شرکتی برای پیشرفت خود (مثلا استخراج معدن یا کشتی رانی در اقیانوس) اعانه بپذیرد. کاری خارج از مقصود اصلی شرکت انجام نداده است با وجود این اگر قبول اعانه در اساس نامه ی شرکت پیشبینی نشده باشد قبول وصیت از اعمال اداری و معمولی مدیران نیست و به تفاوت موارد باید به تصویب مجمع عمومی یا سایر شرکا انجام پذیرد.
۲-۸- وجود و تعیین موصی له:
موصی له ممکن است شخص طبیعی باشد یا حقوقی در هر دو حالت موصی له باید موجود باشد تا بتواند موصی به را تملک کند.
۲-۸-۱- اشخاص حقیقی (طبیعی):
در مورد اشخاص طبیعی اهلیت تملک با زنده متولد شدن آغاز می شود (ماده ۹۶۵ قانون مدنی) موصی له نیز برای این که بتواند موصی به را تملک کند باید موجود باشد (ماده ۸۵۰ قانون مدنی)
وصیت معلق به مرگ موصی است و تملک در دوران پس از مرگ صورت می پذیرد، این مسئله مطرح می شود که آیا وجود موصی له در زمان انشاءوصیت ضرورت دارد یا به هنگام موت موصی یا در هر دو زمان؟
در وصیت تملیکی، خواه مربوط به عین باشد خواه منفعت، موجب می شود که موصی به وارد ملک موصی له شود. معدوم نمی تواند مالک مال باشد و مالکیت به معدوم تعلق نمی یابد. پس موصی له باید در زمان وصیت موجود باشد.
گروهی که اعتقاد به عقد بودن وصیت دارند قاتل به این نظرند که موصی له باید در زمان وصیت موجود باشد و عده ای دیگر که قاتل براین نظرند که وصیت ایقاع میباشد وجود موصی له در زمان مرگ موصی را کافی می دانند به هر حال باید در این مبحث ماهیت حقوقی وصیت به طور کامل روشن شود.
اکثر حقوق دانان از این عقیده پیروی کردهاند که موصی له باید هنگام انشاءوصیت وجود داشته باشد، ویژه که شهرت این حکم در فقه امامیه نیز استنباط ما را در این زمینه تأیید میکند.
۲-۸-۲- امکان وصیت به سود غیر موجود
در حقوق ما موصی له باید در زمان وصیت موجود باشد و به تبع اشخاص موجود نیز نمی تواند به سود معدوم وصیت کرد با وجود این، موصی میتواند به شیوه های گوناگون اراده ی خود را به طور غیر مستقیم تحقق بخشد بدون این که با حکم ماده ۸۵۰ قانون مدنی برخوردی پیدا کند.
۲-۸-۳- وصیت عهدی به سود غیر موجود
موصی میتواند به جای تملیک مستقیم شخصی را مامور در اداره ی اموال خود بسازد و از او بخواهد که بخشی از آن اموال را به شخصی که انتظار وجودش را دارد تملیک کند. در این فرض، تملیک به معدوم نمی شود و موصی له پیش از وجود مالک نمی شود.
۲-۸-۴-وصیت با واسطه:
موصی میتواند مال خود را به سود موجود وصیت کند و ضمن آن موصی له را موظف سازد که موصی له با بخشی از آن را به موجود مورد انتظار تملیک کند یعنی در این جا شرطی که بر موصی له می شود به سود ثالث معدوم است و او میتواند پس از وجود اجرای آرا از دادگاه بخواهد.[۷۳]
۲-۸-۵- وصیت به حق انتفاع و وقف:
موصی میتواند اموال خود را برای بعد از مرگ به سود اشخاص موجود حبس کند و موقوف علیهم را اولاد آنان یا طبقه ی معینی قرار دهد.[۷۴]
۲-۸-۶- بیمه عمر
با توجه به قانون بیمه ی عمر ممکن است به نفع شخص ثالث باشد بدین معنی که ضمن قرارداد بیمه گر تعهد کند که مبلغ معین به شخص ثالث بدهد این قرارداد شباهت زیادی به وصیت تملیکی دارد زیرا بدین وسیله شخص مقداری از اموال خود را برای بعد از موت به دیگری می بخشد، با وجود این چون تملیک به طور مستقیم انجام نمی شود مانعی ندارد و وجه بیمه ی عمر میتواند چند برابر ثلث باشد[۷۵].
۲-۹- اشخاص حقوقی
اشخاص حقوقی برای دارا شدن حق تابع قواعد حاکم بر اشخاص طبیعی هستند پس در فرضی هم که موصی له شخص حقوقی است باید هنگام وصیت موجود باشد، اما باید توجه داشت که به دلیل احترام به اراده ی موصی و پاره ای از جهات اجتماعی، بیشتر قوانین وصیت بر مستمندان و مصرفی را که به سود عمرم است و بر غیر محصور را بدون این که دارای شخصیت حقوقی باشند. مجاز شناخته اند. (ماده ۸۲۸ قانون مدنی).
در حقوق ما اگر وصیتی به سود غیر محصور، بدون رعایت شخصیت جمعی آنان انشاء شود (مانند وصیت بر ساکنان تهران یا مستمندان ایرانی) ضرورتی ندارد که منتفعان از وصیت موجود یا معین باشند ولی در صورتی که وصیت به سود شخص حقوقی معین باشد (مانند انجمن دوست داران ورزش یا کانون و کلاه)، موصی له از هر حیث تابع ماده ۸۵۰ قانون مدنی است و باید در زمان وصیت شخصیت حقوقی داشته باشد.
۲-۱۰- شیوه های تعیین موصی له:
مسلم است که هیچ حقی نمی تواند به معدوم تعلق گیرد همچنین برای آن که صاحب حق بتواند آن را تملک و تصرف کند باید علاوه بر وجود معین نیز باشد در قانون مدنی هیچ یک از مواد به معین بودن موصی له تصریح نکرده است ولی در لزوم این تعیین، تردید نباید کرد[۷۶] زیرا برای آن که موصی له بتواند وصیت انشاءشده را قبول و موصی به تملک کند باید به اصالت یا توسط قائم مقام قانونی خود را از وصیت آگاه باشد. بخش اخیر ماده ۸۵۰ قانون مدنی میگوید: «موصی له باید … بتواند مالک چیزی بشود که برای او وصیت شده است.» به لزوم معلوم بودن موصی له اشاره دارد.
موصی له ممکن است به وسیله موصی یا شخص ثالث انجام پذیرد: در صورت اول نیز، گاه موی له با نام و نام خانوادگی معین می شود، به گونه ای که اراده ی موصی نیاز به هیچ تعبیر و تفسیری ندارد. ولی گاه نیز محاکم میتوانند با رعایت نشانه های مجملی که از سوی موصی داده شده است و با بهره گرفتن از معانی عرفی الفاظ، موصی له را معین کنند.
۲-۱۰-۱- تعیین موصی له به وسیله موصی
به طور معمول موصی له به طور کامل در وصیت نامه معین می شود یعنی نام و نام خانوادگی و گاه نسبتی را که با او دارد تعیین میکند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 06:12:00 ب.ظ ]
|