عملکرد سازمانی شاخصی است که چگونگی تحقق اهداف یک سازمان یا مؤسسه‌ را اندازه‌گیری می‌کند(Ho,2008). عملکرد سازمانی یکی از مهم‌ترین سازه‌های مورد بحث در پژوهش‌های مدیریتی است و بدون شک مهم‌ترین معیار سنجش موفقیت در شرکت های تجاری به حساب می‌آید. ولی به طور کلی در خصوص این‌که متغیرها و شاخص‌های عملکرد سازمانی کدامند، هنوز توافق نظر کاملی در بین صاحب نظران وجود ندارد. به طور کلی شاخص‌های عملکرد سازمانی به دو دسته ذهنی و عینی قابل تقسیم است. شاخص‌های عینی عملکرد سازمانی، شاخص‌هایی است که به صورت کاملا واقعی و بر اساس داده های عینی اندازه‌گیری می‌شود. از جمله شاخص‌های عینی عملکرد سازمانی می‌توان به شاخص‌های سودآوری نظیر بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمایه گذاری و سود هر سهم اشاره کرد. شاخص‌های ذهنی عملکرد سازمانی بیشتر شاخص‌هایی را شامل می‌شود که بر مبنای قضاوت گروه‌های ذینفع سازمان شکل می‌گیرد(ابزاری و همکاران،۱۳۸۸).

شاخص‌های ذهنی عملکرد سازمانی زمانی استفاده می‌شود که سازمان‌ها مایل به اشتراک گذاری شاخص‌های مالی سازمان خویش نباشند(Micheels & Gow,2012).

شاخص‌های عملکرد ذهنی تحت تاثیر قضاوت‌های شخصی پاسخ دهندگان می‌باشد. این شاخص‌ها معمولا به دلیل اینکه تحت تاثیر تفسیر و قضاوت اشخاص قرار می‌گیرند مورد انتقاد هستند.

شاخص‌های عملکرد، با اهداف و محرک‌های کسب و کار فرق می‌کند. یک مدرسه ممکن است عدم موفقیت دانش‌آموزانش را به عنوان شاخص‌های عملکرد کلیدی مورد رسیدگی قرار دهد، این عمل احتمالاً به فهمیدن جایگاه مدرسه در جامعه آموزشی کمک می‌کند، در حالی که در تجارت ممکن است درصد کاهش درآمد ناشی از مشتریان از دست رفته به عنوان یک شاخص مورد رسیدگی قرار گیرد .

نکته حائز اهمیت در این‌جا، تعیین حداقل شاخص‌های عملکرد کلیدی در سازمان‌ها می‌باشد.

در این پژوهش شش شاخص ذهنی عملکرد جهت اندازه‌گیری رضایت مدیران و کارشناسان از عملکرد شرکت استفاده شده است. در این پرسشنامه از طیف پنج گزینه‌ای لیکرت از کاملا موافق=۵ تا کاملا مخالف=۱، استفاده شده است. شاخص های مورد نظر عبارتند از: بازگشت سرمایه، جریان نقدی، بازگشت سرمایه بازاریابی و تولید و عملکرد کلی سازمان در مقایسه با رقبا، قیمت محصولات در مقایسه با رقبا و عملکرد کلی سازمان.

۲-۲- بخش دوم: پیشینه تحقیق

۲-۲-۱- مقدمه

اغلب مطالعات تجربی انجام شده ‌در مورد هوشمندی رقابتی، توصیفی و فاقد ﺁزمون فرضیات جهت ایجاد استنباط هستند. بیشتر مطالعات، بر اجرای هوشمندی رقابتی در سازمان‌های کشورهای مختلف پرداخته‌اند. این مطالعات، شواهدی تجربی ‌در مورد ارتباط بین هوشمندی رقابتی و ویژگی‌های سیستم مدیریت ارشد یا دیگر عوامل مفهومی بیان نمی‌کنند. همچنین با وجود اهمیت هوشمندی رقابتی در شرکت‌های تجاری، تلاش‌های نظام‌مند کمی جهت بررسی تجربی ارتباط بین هوشمندی رقابتی و عملکرد شرکت انجام شده است . به عبارت دیگر، ادبیات مربوط به ارزیابی محیطی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.

ارزیابی محیطی به عنوان اکتساب اطلاعات ‌در مورد حوادث ، ارتباطات و روندها در محیط خارجی شرکت تعریف می‌شود، دانشی که به مدیران ‌در مورد برنامه ریزی مسیر ﺁینده شرکت یاری می‌رساند(Agilar,1976)

گیلاد(۱۹۸۹) عنوان می‌کند که ارزیابی محیطی گسترده‌تر از هوشمندی رقابتی است وبر محیط، رقبا‌، تامین‌کنندگان، مشتریان و دیگر نیروهایی که سازمان با ﺁن‌ها سرو کار دارد تمرکز دارد(Gilad,1989).

۲-۲-۲- تحقیقات انجام شده در خارج

دفت، سرمانن و پارکز(۱۹۸۸) رابطه بین رفتار مدیران ارشد و عملکرد سازمانی را بررسی کردند. ﺁن‌ها ‌به این نتیجه رسیدند که شرکت های با عملکرد بالا در مقایسه با شرکت های با عملکرد پایین زمانی که ابهامات استراتژیک بالا است‌، ارزیابی‌های محیطی بیشتری را از طریق تمامی رسانه ها انجام می‌دهند.

تحقیق جاورسکی و ویز (۱۹۹۲) اولین مقاله‌ تجربی است که به طور خاص بر هوشمندی رقابتی و پیامدهای آن تمرکز داشته است. این پژوهش به بررسی ارتباط بین فعالیت‌های هوشمندی رقابتی، دانش بازار/ محیط تجاری و اعتماد در برنامه ریزی استراتژیک می‌پردازد. آن‌ ها همچنین ارتباط غیر مستقیم بین فعالیت‌های هوشمندی رقابتی و عملکرد کسب و کار را از طریق این سه متغیر بررسی کردند و در نتیجه با بهره گرفتن از تحلیل همبستگی، ‌به این نتیجه رسیدند که هوشمندی رقابتی به طور مثبت با سه متغیر ذکر شده ارتباط دارد.

کاپل و بون(۱۹۹۵) در تحقیق خود شواهدی ارائه نمودند که عملکرد شرکت های تجاری به عملکرد واحد هوشمندی رقابتی آن‌ ها ارتباط دارد. ﺁن‌ها در ۱۹ صنعت مختلف، عملکرد ۱۵۲ شرکت دارای هوشمندی رقابتی را در برابر ۱۳۹۶ شرکت فاقد هوشمندی رقابتی، مقایسه نمودند. این شرکت‌ها، از بین شرکت‌های با فروش، سهم بازار و سودﺁوری متوسط انتخاب شده بودند. یافته های تحقیق آن‌ ها حاکی از این است که در هر سه مقیاس عملکرد شرکت‌های به کار‌گیرنده هوشمندی رقابتی به طور متوسط، عملکردی بالاتر از سایر شرکت‌ها دارند.

وایورس و همکاران (۲۰۰۲) در تحقیق خود به بررسی سطح هوشمندی رقابتی در شرکت‌های ﺁفریقای جنوبی پرداختند. آن‌ ها در تحقیق خود از پرسشنامه‌ای که قبلا توسط کالف و بریک اسپیر(۱۹۹۹) برای تعیین وضعیت هوشمندی رقابتی در شرکت های کانادایی طراحی شده بود استفاده کردند. در واقع این تحقیق نشان می‌دهد که وضعیت هوشمندی رقابتی در یک شرکت را می‌توان از طریق بررسی مراحل فرایند هوشمندی رقابتی مشخص ‌نمود.

پلس ماکر و همکاران (۲۰۰۵) در تحقیقی، رویه‌های هوشمندی رقابتی را در جنوب آفریقا و بلژیک بررسی نمودند. آن‌ ها در تحقیق خود جهت جمع‌ آوری داده‌ از پرسشنامه‌ استفاده نمودند. ‌به این منظور پرسشنامه‌های خود را به ۲۲۹ شرکت بلژیکی و ۳۰۹ شرکت آفریقایی ایمیل نمودند. نتایج تحقیق این محققان نشان می‌دهند که شرکت‌های بلژیکی هنوز به طور کامل به هوشمندی رقابتی مجهز نشده‌اند و در این زمینه فعال نبوده‌اند، بخصوص در زمینه‌های برنامه‌ریزی، فرایند و ساختار، جمع‌ آوری و تحلیل داده ها. همچنین در سازمان‌های هر دو کشور بلژیک و افریقا هوشمندی رقابتی بخش خاصی از سازمان را به خود اختصاص نداده است و اغلب در بخش بازاریابی و فروش به آن پرداخته می‌شود. همچنین شایان ذکر است که مدیران این شرکت‌ها فقط انواع خاصی از اطلاعات را مهم شمرده و به منابع خاصی از اطلاعات تکیه می‌کنند. علاوه براین، فعالیت‌های مرتبط با هوشمندی رقابتی، اغلب توسط مدیران ارشد این سازمان‌ها انجام می‌گیرد.

    1. .Society of Competitive Intelligence Professionals ↑

    1. Leonard Fuld. ↑

    1. . Biosot ↑

    1. . business intelligence ↑

    1. . Knowledge Management ↑

    1. .Ethical Culture ↑

    1. .Golden Rule ↑

    1. .Professional Ethics ↑

    1. . Kant Categorical Imperative ↑

    1. .Tv Test ↑

    1. .Market intelligence ↑

    1. .Competitors intelligence ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...